پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل علّی پریشانی روانشناختی کودکان دارای علائم اختلال نقص توجه-بیش فعالی براساس بدتنظیمی هیجانی و تکانشگری و در نظر گرفتن نقش میانجی ذهن آگاهی انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل مسیر محسوب میشود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی کودکان 10 تا 12 ساله دارای علائم اختلال نقص توجه-بیش فعالی که در سال تحصیلی 1401-1402 در مدارس ابتدایی ناحیه یک و ناحیه دو شهر سنندج مشغول به تحصیل بودند، تشکیل دادند. نمونه ی پژوهش شامل 200 دانش آموز 10 تا 12 ساله (131پسر، 69 دختر) با علائم اختلال نقص توجه-بیش فعالی بود که به صورت نمونه گیری هدفمند، با توجه به ملاک های ورود به پژوهش، از میان جامعه آماری انتخاب شدند. در این پژوهش جهت جمع آوری دادهها از، مقیاس درجه بندی کانرز فرم والد، مقیاس اضطراب کودکان اسپنس(SCAS) فرم والد، پرسش نامه افسردگی کودکان ماریاکواس(CDI)، پرسش نامه تنظیم هیجان برای کودکان و نوجوانان(ERQ-CA)، مقیاس تکانشگری در کودکان هیرسچفیلد و همکاران (IS) و مقیاس ذهن آگاهی کودکان و نوجوانان (CAMM) استفاده شد. بعد از جمع آوری پرسش نامه ها، با استفاده از تحلیل مسیر از طریق نرم افزار SPSS 26 و AMOS 24 تجزیه و تحلیل بر روی دادههای خام انجام گرفت. شاخصهای برازش مدل تایید شد. بر اساس نتایجی که به دست آمد متغیرهای بد تنظیمی هیجانی، تکانشگری و ذهن آگاهی بر پریشانی روان شناختی کودکان دارای علائم اختلال نقص توجه-بیش فعالی اثر مستقیم دارد. پریشانی روان شناختی کودکان دارای علائم اختلال نقص توجه-بیش فعالی با میانجی گری ذهن آگاهی با بد تنظیمی هیجانی و تکانش گری رابطه معناداری دارد (P< 0/01). بنابراین توصیه میشود مربیان و متخصصین در جهت کاهش پریشانی روان شناختی کودکان دارای علائم اختلال نقص توجه-بیش فعالی برنامه های آموزشی برای افزایش مهارت تنظیم هیجان و استفاده مناسب از راهبردهای تنظیم هیجان، کاهش رفتارهای تکانشی و هم چنین افزایش ذهن آگاهی تدوین نمایند. همچنین با اتخاذ راهکارهای مناسب و آموزش به والدین پریشانی روان شناختی کودکان دارای علائم اختلال نقص توجه-بیش فعالی را به حداقل رسانده و در جهت افزایش مهارت تنظیم هیجان و ذهن آگاهی این کودکان اقدام های لازم را انجام دهند.