هنرمعماری ( متجلی فرهنگ های بومی و نقش نخبگان ) ما انسانهای پیچیده ای هستیم .شناخت انسانها به سادگی میسر نیست .آیا می توان با شناختی ساده از نیازهای مردم پیشنهاد طراحی ارائه نمود؟ هنجارهای جامعه چقدر در فرآیند طراحی موثرند ؟ آیا هنجارها با یکدیگر مشابهت دارند ؟ پاسخ دادن به این دست پرسش ها ساده نیست .فرآیند طراحی در پی کشف معناست. در این فرایند ورای پیش فرض ها به دنبال راه حل های خلاقانه هستیم. همه این شرایط طراح را پژوهش گری هنرمند معرفی می نمایند. هرجا که بخشی از مردم دنیا را مشغول زندگی جمعی می یابیم، قواعدی برای اداره و استفاده از فضا نیز یافت می شود. برخی از این قواعد به طور خالص از عرف اجتماعی محلی نشات می گیرد، ولی بسیاری از آنها بازتاب نیازهای عمیق روان انسان و ویزگی های نوع بشر است. در دنیای مدرن، بیشتر فضاهای مورد استفاده را معماران حرفه ای، طراحان شهری، طراحان داخلی و امثال آنها طراحی می کنند. البته همیشه این گونه نبوده و در همه جوامع کنونی نیز اینگونه نیست. قبل از حرفه ای گرایی، طراحی و آفرینش فضا بیشتر فرایندی اجتماعی و بومی بود که بدون هیچ فاصله ای با تمام جنبه های دیگرهر فرهنگ مر تبط می شد. برای آنان که پیشنهادهای حاصل از فرآیندطراحی را به منظور بهبودشرایط زندگی حاصل اید باید شامل پاسخ گویی به سه حیطه شکلی، تاثیرات و رمینه ای باشد.این موضوعات به شرح ذیل است : حیطه شکلی: تناسبات-زیبایی -رنگ وجنس-برخورد خواهیم داشت احساس در این حیطه نقش مهمی ایفا یکند.معمولا در تحصیلات اکادمیک این بخش بیشتر مدنظر است. حیطه تاثیرات: تاثیرات مثبت طراحی مورد توجه است چگونه این پیشنهاد در حل مشکل موفق شده است؟ چگونه وضعیت زندگی بهبود یافته است؟این طرح به موضوعاتی چون اقتصاد و پایداری محیط چگونه پاسخ داده است؟ حیطه زمینه ای: فرهنگ محدوده جغرافیای - اخلاق و ارزش ها در جامعه تعامل می نماید. این بخش مستقیما به زندگی مردم مربوط می شود. در حیطه های اول و دوم بیشتر جنبه های کالبدی بنا مدنظر قرار داشته وچه بسا نسبت به حیطه سوم قابل تدوین و تجسم باشد اما مقوله فرهنگ به دلیل ماهیت معنوی خود که دربرگیرنده ارزش ها - مناسبات –عقاید-امیال و اهداف میباشد نیازمند به برخوردی نخبگانه داشته و در این راستا نیاز به بهره گیره از همفکری بهره بردار در فرایند طراحی است تا بتوان به نتایج هوشمند دست
