فرایند طراحی معماری مشارکتی متناسب با نگرش مکاتبات به اصالت وجودی انسان، تاریخ، اجتماع،فرهنگ و اقتصاد، نمودهایی از تولیدات و پدیده های اجتماعی ظهور یافته که طراحی فضا نیز از این امر مستثنی نمی باشد و از این منظر نه تنها فرم، عملکرد و زیبایی کالبد، بلکه نگرش به نقش کارفرما و سهم وی در طراحی، جایگاه های گوناگونی یافتند. شکل گیری و پردازش موضوع مشارکت مردم و بازگشت به انسان شناسی واقعی، دارای زمینه ای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بوده که از آن جمله می توان به جنبش های دهه 1960 آمریکا، جنگ دوم جهانی و آغاز خود باوری جدید در اروپا و همچنین نهضت های داخلی و انقلاب سال 1357 اشاره نمود، که علاوه بر آگاهی یابی مردم، موجبات تحول در نگرش در مدیران و برنامه ریزان به انسان و روابط با مردم، بوده است بطوریکه امروز اکثر مکاتب فکری و به تبع آن طراحان معماری، با تجدید نظر در تعریف و مفاهیم فضا و معماری، معتقدند که، خود به تنهایی تعیین کننده نبوده و کیفیت محصول نتیجه تعامل ستقیم بین طراح و بهره بردار می باشد. همچنین وجود مصادیق میراثی مسکن که در فرآیندی مشارکتی و با تعامل مستقیم معمار با بهره بردار خلق شده اند، عامل توجهات مردم، معماران و برنامه ریزان مشارکت جو به اهمیت این فرآیند در خلق معماری مسکونی گشته و زمینه مناسبی برای ترویج مجدد این شیوه را فراهم آورده است. از منظر ترسیم روابط بین طراح و بهره بردار، نگرش های متفاوت به شرح ذیل حاصل شده است : الف- معماران خودمحورگرا: که معمار معتقد است، ”بایستی چیزی را به کارفرما بدهد که خود معمار می خواهد و یا فکر می کند که برای کارفرما خوب است“. ب- معماران عمل گرا: با این اعتقاد که معمار، “ باید چیزی را که کارفرما می خواهد انجام دهد و این دیدگاه نهایتا به نهضت ( طراحی برای برای مردم) در انگلستان ختم می شود”. ج- طیفی از معماران نوگرا: در حالتی بسیار افراطی و منشا گرفته از افکار مدرنیستها، همه انسانها را دارای اندام، عملکرد و نیازهای یکسان دانسته که نهایتا عامل ایجاد قراردادهای اجتماعی یکسان شده اند، د-طراحی مشارکتی: ”دیدگاه هایی که مردم را یک طرف و معمار را طرف دیگر قرار نداده، بلکه طراح را از بطن مردم دانسته ومعتقد است که دراین روش،طراحی درحالت بهینه،یعنی(طراحی با مردم)صورت می پذیرد“. در این صورت رابطه مشارکتی بین طراح و بهره بردار پدیدار و شیوه ای