با توجه به خط مشی های کنترل جمعیت و همچنین جوان بودن جمعیت کنونی کشور، جامعه ما بسوی سالمند شدن پیش می رود و طبیعی است که در پنجاه سال آینده بیشترین درصد نسبی سالخوردگان را خواهیم داشت. حضور سالمند در خانه و جامعه مستلزم جوابگویی اولیه به نیازهای وی می باشد که این پاسخگویی می بایست شامل در نظر گرفتن محدودیت های جسمی و شرایط روحی این عزیزان باشد. در فرهنگ ایرانی احترام و تکریم سالخوردگان از جایگاه بالایی برخوردار است اما تغییر نوع معماری ساختمان ها که از شکل خانههای بزرگ با فضای دلباز به سمت آپارتمان های کوچک و دلگیر با فضای بسته شتاب می گیرد، معضلات جسمی و روحی پیش روی این قشر و عدم امکان زندگی سه نسل را در کنار هم بیش از پیش نمایان می سازد. مشکلات معماری حال حاضر از جمله فاصله گرفتن از هویت ایرانی، عدم استفاده از عناصر فرهنگی در طراحی، بسته تر شدن فضای زندگی، استفاده از عناصر مصنوعی و توجه کم به چشم انداز و فضای سبز در بوجود آمدن این شرایط بی تاثیر نیست. بی هویتی معماری کنونی موجب می شود فضای زندگی در آپارتمان های کوچک برای سالمندان لذت بخش نباشد. با آنکه فرهنگ ایرانی به سختی ایجاد و توسعه سرای سالمندان را پذیرفته است، اما میتوان با یک معماری برگرفته از فرهنگ و هویت ایرانی فضایی منطبق با نیازمندی های سالمندان را طراحی نمود که در آن پویایی و آرامش لازم برای ادامه زندگی سالم و بانشاط را کسب کنند. بدین منظور پژوهش حاضر، به روش تبیینی – توصیفی و ارزیابی با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل اطلاعات به روش کیفی، ضمن مطالعه مفاهیم کلیدی به بررسی وضعیت خانه سالمندان یاس سپید و تاثیر شاخصه های هویت معماری ایرانی در رسیدن به آرامش و آسایش ساکنین آن پرداخته است. طی نتایج بدست آمده می توان بیان داشت حساس بودن وضعیت جسمانی و روانی سالمندان طراحی خاص برای فضای زندگی آن ها را می طلبد که می توان با تکیه بر معماری ایرانی و عبور دیگر معماری ها از فیلتر هویت و فرهنگ ایرانی به طراحی مکانی امن و دلنشین متناسب با نیازهای این قشر پرداخت و سبب ایجاد محیطی برای زندگی کردن و نه صرف مکانی پیش از مرگ شد