دیر زمانی از شروع دگرگونی های معاصر نگذشته و هنوز خاطره های هر چند کمرنگی از واحدهای همسایگی پویای محلات و بافتهای شهری سنتی حول مفاصل،گره ها،راسته ها و بن بست ها در ازهان به جای مانده و هزچند سخن از ناکارابودن این بافت ها با عنوان «بافت های فرسوده» حربه ای در دست سوداگر شده اما در این بحران هویتی ،افرادی بارویکردی انسان محوری در تدبیر نگه داری (هرچند نمادین) عناصر کالبدی این بافت ها بوده و عده ای نیز سعی در بروز و ظهور مجدد و نوین این شاخصه های شهری می باشند. شهر سنندج با دیرینه فرهنگی نیزمحوریت منطقه ای، در تکاپوی حفظ آن یادگارها از سویی و نیز همسویی تحولات می باشد و دراین کش مکش چه بسا بدلیل مشکلات و معضلات اقتصادی ـ اجتماعی مردم، بافت وکالبد تسلیم گشته و مسئولیت طراحان را از دو منظر نگه داری و پویایی و نیز بکارگیری اصول و مبانی در طرح های جدید دوچندان نموده است چرا که یکی از نشانه های پیکان بحران های اجتماعی قلب بافت های قدیمی با ارزش بوده و تنها با نگرش فرهنگی می توان کالبد را مجدداً باز زنده سازی نمود تا ساکنین با حفظ و ارتقاء پدیده های اجتماعی چون تعاملات همسایگی ـ مشارکت های اجتماعی ـ همیاری های محله ای و... سرمایه اجتماعی روبه نابودی را با تعاریف جدیدی از زندگی و روابط انسانی ـ اجتماعی به روز نموده به مقابله با بسیاری از معضلات حاصل از خود بیگانگی و دگر بیگانگی برآیند.