هیچ ناحیه ای را نمی توان در جهان پیدا کرد که در طی چند هزار سال اخیر تحت تاثیر تغییرات تکتونیکی قرار نگرفته باشد (کلر و پینتر،1996؛ به نقل از سلیمانی،1378). کشور ایران نیز که در بخش میانی کمربند کوهزایی آلپ- هیمالیا قرار گرفته است یک زون فعال و پویای فشارشی است که دگردیسی تکتونیکی آن متاثر از همگرایی ناشی از حرکت پوسته عربی و برخورد آن با پوسته اورآسیا از دوران دوم و دوره سنوزوئیک تا زمان حال است(هولینسورث،2010). میزان این همگرایی بر اساس مطالعات محققان همچون مک کواری و همکاران(2003)، 20 تا 30 میلی متر و ورنانت و همکاران(2004)، 31 میلی متر برآورد شده که در سطح پوسته قاره ای ایران غالبا در فرم گسلش و چین خوردگی خود را نشان داده است. حوضه وزنه نیز به عنوان محدوده مطالعاتی این پژوهش، واقع در شمال غرب ایران و نیز شهرستان سردشت، بخش کوچکی از زون سنندج- سیرجان می باشد که بر اساس تقسیمات ساختمانی روتنر و اشتوکلین در بخش شمالی آن قرار دارد. بررسی های زمین شناختی و ساختمانی گویای آن است که واحد سنندج ـ سیرجان از ناآرام ترین و فعالترین واحدهای ساختمانی ایران می باشد که حوضه وزنه نیز به عنوان بخشی از آن جدا از این نا آرامی نبوده و از آن متأثر می باشد(سالاری،1385). در همین ارتباط بررسی نقشه های زمین شناسی، بیانگر ضخامت زیاد سنگ نهشته های کرتاسه با شرایط دگرگونی و نیز ساز و کار شدید تکتونیکی هستند(نقشه زمین شناسی محدوده مطالعاتی). بر اساس مشاهدات نقشه ای و نیز تقسیمات واحدهای زمین شناختی ایران، می توان گفت که منطقه پژوهش پیچیدگی ساختمانی بالایی دارد که جدا از فعال بودن واحد سنندج- سیرجان و روندهای آن می تواند در ارتباط با روندهای آذربایجان و نیز روراندگی زاگرس باشد. بر این اساس در این پژوهش تلاش می شود با یک دیدگاه مخاطره شناسی و در راستای کم و کیف تکتونیک فعال حوضه وزنه از روش های کمی و شاخص های مورفومتریک به یک ارزیابی و تحلیل منطقی پرداخته شود.