امروزه توسعه توریسم در نواحی مستعد و دارای جاذبه به عنوان یک راهبرد بسیار مهم در نظر گرفته می شود. اصل این مساله به مولفه های اقتصادی ناشی از آن برمی گردد و بر همین اساس امروزه توریسم رشد بسیار قابل توجهی پیدا کرده تا جایی که به عنوان یک صنعت و به تبع آن زمینه ای برای اشتغالزایی در آمده است. این فرایند با توجه به خصلت ساختارشکنی و نیز جریان سرمایه و انسان از مرکز به پیرامون( پاپلی یزدی، سقایی، 1385: 71) برای فضاهای توانمند و دارای جاذبه در حوزه گردشگری بسیار موثر است(سالاری و همکاران، 1395: 167). بر همین اساس مفاهیم و تقسیمات بخشی متعددی در حوزه گردشگری ایجاد شده و ژئومورفوتوریسم به عنوان یک گرایش و مبحث جدید مبتنی بر شناخت ژئومورفوسایتها یا مکانهای ویژه ژئومورفولوژیک(رینارد و همکاران، 2007: 148) با دیدگاه مدیریتی کل نگر و زیست محیطی، به عنوان زمینه ای برای توسعه پایدار جوامع محلی مطرح شده است. در این بین با توجه به پهنه و پوشش 17درصدی سنگهای کربناته در سطح خشکی ها(فورداند، 1989، عشقی، 1379)، محیطهای کارستی و غارها به عنوان متکامل ترین لندفرم های این محیط، جایگاه ویژه ای در مباحث ژئومورفوتوریسم دارند. غار سهولان نیز یکی از این لندفرم های کارستی است که در سال های اخیر و با توجه به فرم و نیز موقعیت مناسب قرارگیری ناشی از رشد جریان توریسم به ویژه در سطح داخلی بسیار مورد توجه گردشگران و به تبع آن فشار قرار گرفته است. بر این اساس در سالهای اخیر از جنبه های مختلف اکوتوریستی، هیدرولوژیکی و زمین شناختی و توصیفی توسط محققان مختلف همچون، احمدی راد(1383)، اصغری مقدم و همکاران(1385)، سالاری(1391) و نوری و همکاران(1392) مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته ولی با این اوصاف ضرورت بررسی آن از لحاظ ژئومورفولوژیکی با هدف شناخت پتانسیل های موجود و به ویژه ارزیابی جنبه های مدیریتی آن و با نگاه مخاطره شناختی ضروری است.