هدف از این پژوهش، برآورد مؤلفه های (کو)واریانس و پارامترهای ژنتیکی صفات تعداد بزغاله متولد شده به ازای هر بز ماده در هر زایش (LSB)، تعداد بزغاله شیرگیری شده به ازای هر بز ماده در هر زایش (LSW) و مرگ و میر بزغاله ها از تولد تا شیرگیری در بزهای مرخز است. برای این منظور از اطلاعات 3439، 3439 و 4087 رکورد به ترتیب برای صفات LSB، LSW و مرگ و میر بزغاله ها از تولد تا شیرگیری که طی 21 سال (1392-1371) در ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد بزمرخز شهرستان سنندج جمع آوری شده بودند، استفاده شد. اثرات ثابت سال زایش و سن مادر بر صفات LSB و LSW معنی دار بود (05/0>p) و اثرات ثابت سال زایش، سن مادر، تیپ تولد و جنس بزغاله بر صفت مرگ و میر بزغاله ها از تولد تا شیرگیری معنی دار بود (05/0>p). برای آنالیز ژنتیکی صفات LSB و LSW از دو مدل خطی و پواسن و برای صفت مرگ و میر بزغاله ها از تولد تا شیرگیری از دو مدل خطی و پروبیت استفاده شد. پارامترهای ژنتیکی و آماره نیکویی برازش با استفاده از کل رکوردها و توانایی پیش بینی از طریق اعتبارسنجی بر اساس پیش بینی میانگین مربعات خطا و همبستگی بین ارزش های مشاهده شده و برازش شده مورد آزمون قرار گرفت. مقادیر وراثت پذیری با استفاده از مدل خطی و غیر خطی برای صفت LSB به ترتیب 02/0 و 04/0، برای صفت LSW به ترتیب 02/0 و 05/0 و برای صفت مرگ و میر بزغاله ها از تولد تا شیرگیری به ترتیب 16/0 و 35/0 برآورد شد. مقدار همبستگی بین نتایج حاصل از مدل های مختلف از نظر پیش بینی اثرات تصادفی بالا بود. برای صفت تعداد بزغاله های متولد شده به ازای هر بز ماده در هر زایش، مدل خطی عملکرد بهتری از مدل پواسن براساس نیکویی برازش و توانایی پیش بینی نشان داد. برای صفت تعداد بزغاله های شیرگیری شده به ازای هر بز ماده، هر دو مدل خطی و پواسن عملکرد نیکویی برازش مشابه و مدل خطی عملکرد بهتری از مدل پواسن براساس توانایی پیش بینی نشان دادند. برای صفت مرگ و میر بزغاله ها از تولد تا شیرگیری، عملکرد مدل خطی بهتر از مدل پروبیت بر اساس نیکویی برازش بود. به طور کلی، بر اساس نتایج حاصل، استفاده از مدل های خطی برای ارزیابی ژنتیکی صفات مورد بررسی در بز مرخز مناسب می باشد.