ایلیا ابوماضی شاعر لبنانی و پرآوازه ی معاصر عربی است که در اواخر قرن نوزدهم میلادی دیده به جهان گشود. این شاعر و ادیب، توانست آثار با ارزشی در ادبیات عربی منتشر سازد. ابوماضی که سفرهای زیادی را در زندگی خود تجربه کرد؛ می توان گفت که دارای دو مرحله ی شعری است. مرحله ی اول شعری او همان دوران جوانی اش می باشد که در لبنان و مصر به سر می برد و در این مرحله راه و روش پیشینیان را در پیش گرفته و نوآوری درآن کم است؛ اما مرحله ی دوم شعری با سفرش به آمریکا آغاز گشت و در این دوران که در ادبیات مهجر و انجمن ادبی الرابطه القلمیه رشد یافت، تجدید و نوآوری را در دستور کار خود قرار داد و سعی در دوری و رهایی از قید و بند گذشتگان داشت. با مهاجرت گروه های زیادی از عرب ها به سوی غرب و آمریکا، ادبیاتی جدید به وجود آمد که تأثیرات زیادی از ادبیات غرب و مکتب های آن گرفته بود و در آن به تجدید و نوآوری روی آوردند و از تقلید و انحطاطی که ادبیات عربی را دربر گرفته بود، رهایی یافتند. در این مهجر عربی انجمن های ادبی زیادی تشکیل شدند و از مهم ترین آن ها انجمن الرابطه القلمی و العصبه الاندلسیه می باشند و به رشد و نشر ادبیات عربی که دور از وطن خود بود؛ کمک فراوانی کرد. ابوماضی نیز که از اعضای انجمن الرابطه القلمیه بود از پرچم داران این تحول و نوآوری در خارج از وطن عربی به شمار می رود. از جمله ی نوآوری هایی که در ادبیات مهجر و به خصوص الرابطه القلمیه مورد توجه قرار گرفت، پایبندی به وحدت عضویه (ارگانیک) در قصاید بود و وجود این پدیده را هم می توان از تأثیرات ادبیات رمانتیک غربی و آشنایی ادبا و شاعران عرب با افکار و نقدهای ادیبان غرب دانست. وحدت عضویه یا وحدت ارگانیک قصیده، یعنی اینکه یک قصیده موضوع و مضمون واحدی را در پیش گیرد و یک احساس و عاطفه، بر آن غلبه داشته باشد. در وحدت ارگانیک اگرچه جزئیات موضوع مختلف باشد، باید رشته دقیقی از احساسات و عواطف وجود داشته باشد که جزئیات موضوع را جمع کند و به هم پیوند دهد؛ وحدت ارگانیک در قصیده، این است که برای قصیده آغاز و پایانی وجود داشته باشد و تسلسل افکار، در یک چارچوب احساسی واحدی قرار گیرد و موضوعی جدا از آن موضوع و فکری ناهماهنگ با آن افکار، در موضوع قصیده وارد نشود. این پدیده ی ادبی که در ادبیات عربی تازگی داشت، مورد توجه ی بسیاری از ناقدان و ادیبان عرب قرا