تحلیل گفتمان انتقادی، آن جنبه از علم زبان شناسی است که با پرده برداری از عناصر زیرین زبان، جنبه های پنهان آن را عیان می سازد و بر فکر و اندیشه ی افراد و شیوه ی برداشت آن ها از مسائل اجتماعی تأثیر می گذارد و می تواند حقایق را برای مردم، جهت بهتر اندیشیدن و اتخاذ تصمیم صحیح تر و قضاوت منصفانه تر روشن کند. پژوهش حاضر بر آن است تا با استفاده از رویکرد لاکلا و موف (1985) که چارچوبی برای تحلیل گفتمان است، نشان دهد که چگونه رمان های تولید شده را می توان از نظر تحلیل گفتمان انتقادی بررسی کرد. ماهیت روش انجام این پژوهشِ کیفی به صورت توصیفی-تحلیلی بوده و نگارنده داده ها را از میان بندهای داستان مفتش و راهبه به صورت اتفاقی جمع آوری نموده است. در این راستا، قسمت هایی از رمان «مفتش و راهبه» نوشته ی فالکنر به عنوان نمونه جهت پاسخ گویی به سؤالات پژوهش انتخاب گردید که از جمله فالکنر از چه بافت موقعیتی در متن رمان مورد نظر استفاده نموده است؟ ساختار گفتمانی رمان مفتش و راهبه چه پدیده های اجتماعی را برای خواننده نمایان می سازد؟ استراتژی های زبان شناختی و گفتمانی مورد استفاده در رمان کدام هستند؟ همچنین نتایج حاصل از این پژوهش نشان دادند که دیالوگ های رمان به خوبی ایدئولوژی حاکم بر ذهن نویسنده را به تصویر کشیده است و زن در این رمان به صورت موجودی درجه دوم و نمادی از شیطان و جادوگری نمایش داده شده که این بینش حاصل دیدگاه اجتماعی مردم در آن زمان است. همچنین یافته ها نشان داد که نویسنده با استفاده از دال های تفتیش عقاید، رنگ، فصل ،جنسیت، فضاسازی و ضدیت سرنخ هایی را در دست خواننده قرار می دهد تا با توجه به آن ها به لایه های معانی پنهان موجود در بافت داستان دست پیدا کند.