استعاره به مثابۀ بخش مهمی از گفتمان، نه تنها در همۀ صور زبانی، بلکه در زبان دین هم جای خود را باز کرده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی مفهومسازی استعارههای قرآنی بر اساس انگارۀ استعارۀ مفهومی (انگارهی اسم) لیکاف و جانسون (1980) به واکاوی انواع استعارههای مفهومی بهکاررفته در سورههای صافات و کهف پرداخته است. ماهیت انجام این پژوهشِ کیفی بهصورت توصیفی-تحلیلی بوده و دادهها از سورههای صافات و کهف به صورت کتابخانهای گردآوری شدهاند. نگارندگان درصددند تا نشان دهند که خداوند چگونه در قرآن از انواع استعارههای مفهومی استفاده کرده است. یافتهها بیانگر آن است که استعارههای بهکاررفته در این سورهها، هر سه نوع استعارههای مفهومی جهتی، ساختاری و هستیشناختی را در برمیگیرد. همچنین، نتایج نشان داد که تعداد استعارههای بهکاررفته در سورههای صافات و کهف به ترتیب یازده و نه مورد است که در سورۀ صافات استعارههای جهتی از بیشترین میزان کاربرد برخوردار بوده و در سورۀ کهف بیشترین کاربردِ استعاره نیز به استعارههای ساختاری اختصاص دارد.