شعرشناسی شناختی به عنوان رشته ای نوظهور، یکی از آخرین پیشرفت های انجام شده در عرصۀ مطالعات شناختی و ادبیات به-حساب می آید. این رویکرد به رابطۀ ذهن انسان با متون ادبی می پردازد و به مثابۀ پلی میان مطالعات ادبی و زبان شناسی عمل می کند. این اصطلاح را تسر برای اولین بار در سال 1980 به کار برد و در کتاب خود به نام به سوی انگارۀ شعرشناسی شناختی آن را معرفی کرد. به باور تسر (2002)، شعرشناسی شناختی نظریه ای را ارائه می دهد که به صورت نظام مند، روابط میان ساختار متون ادبی و تأثیرهای دریافتی را شرح می دهد. درواقع، بر اساس این رویکرد، متون ادبی صرفاً برای ایجاد معنا و انتقال فکر نیستند، بلکه کیفیت های احساسی-دریافتی را نیز به واسطۀ خواننده نشان می دهند. انگارۀ جهان های متن رویکردی شناختی در شعرشناسی شناختی است که برای نظم بخشی به پیچیدگی های موجود در بافت گفتمان، آن را به سطوح مشخص مفهومی تقسیم می کند. این سطوح عبارتند از: جهان گفتمان، جهان متن و جهان زیرشمول.