گواه نمایی ابزاری زبانی است که در معنای اولیه اش برای مشخص کردن و رمزگذاریِ منبع اطلاع و نیز عملکرد گوینده یا نویسنده به منظور صحیح جلوه دادن سخنش به کار برده میشود، و در معنای ثانویه اش و به صورت ضمنی می تواند قطعیت خبر را نشان دهد. تاکنون متون بسیاری از منظر قاطعیت کلامی مورد بررسی قرار گرفته اند و از این رو، می توان متون را به دسته های مجزایی تقسیم نمود. زبان شناسی حقوقی به عنوان علمی نوین و بینارشته ای می تواند روند رسیدگی به پروندههای قضایی را تسریع بخشده و به درکِ قاضی و بازپرس در امر قضاوت کمک کند. از این رو، کاربرد و اهمیت ساخت های گواه نما در زبان شناسی حقوقی، هنگامی مشخص میشود که متهم تلاش میکند تا با قسم خوردن، توضیح جزء به جزء حادثه و غیرو خود را از اتهام به جرمی مبرا سازد و صدق گفتار خود را با گواه نمایی نشان دهد و قاضی یا بازپرس را متقاعد نماید. پژوهش حاضر، با هدف تأثیر کاربرد گفتمانی گواه نمایی در اقناع قاضی یا بازپرس به تحلیل اظهارات دو فرد متهم به قتل (یک آقا و یک خانم) در دو پرونده ی کیفری، بر اساس زبان شناسی حقوقی و ابزارهای زبانی انجام شده است. یافتهها نشان داد که متهمین با استفاده از ساخت های گواه نما، همچون ساخت زمان گذشته ی ساده، ساخت های گزارشی، افعال گواه نما مانند دیدن ، به عنوان یک فعل حسی و واژههای گواه نما که متهمین در کلام خود برای افزایش تأثیر پذیری و اعتباربخشی به سخن خود و متقاعدسازی بازپرس استفاده میکنند، سعی دارند بازپرس را متقاعد کرده و اتهام وارد شده را انکار نمایند.