هدف پژوهش حاضر واکاوی موانع و مشکلات مدارس پیشرو براساس تجارب زیستهی مدیران مدارس شهر کرمانشاه میباشد. رویکرد تحقیق کیفی و به طور خاص از راهبرد پدیدارشناسی تفسیری استفاده به عمل آمد. مشارکتکنندگان تحقیق را مدیران مدارس (ابتدایی و متوسطه) شهر کرمانشاه تشکیل دادند و از شیوه نمونهگیری هدفمند ملاکمحور برای انتخاب شرکتکنندگان بهره گرفته شد. با درنظرگرفتن حداکثر تنوع و رسیدن به مقوله اشباع نظری دادهها، با 16 نفر از مدیران (7 زن و 9 مرد) مدارس پیشرو ابتدایی و متوسطه شهر کرمانشاه مصاحبههای نیمه ساختاریافته انجام گرفت. بر همین اساس، در راستای تحلیل دادهها در مطالعه حاضر از روش تحلیل مضمون و با تکیه بر نقطهنظرگاه بروان و کلارک (Braun and Clarke, 2006 ) رویهی تحلیلی شبکه مضامین مورد استفاده قرار گرفت که برمبنای آن تلاش گردید تا مضامین پایه، سازماندهنده و فراگیر احصاء گردد. برای ترسیم نمودارهای مضامین سازماندهنده نرمافزار تحلیل دادههای کیفی MAXqda مورد استفاده قرار گرفت. یافتههای پایان نامه حاکی از آن بود که ماهیت و ویژگیهای مدارس پیشرو شامل توسعه خوداندیشی و خوداتکایی دانشآموزان، افزایش درک تحولات اجتماعی در سطح جهانی، تعهد به برابری و شمول، تربیت شهروند جهانی، یاددهی سنت و اصول صحیح جامعه، پداگوژی یادگیریمحور، توجه همهجانبه به ابعاد وجودی و شخصیتی دانشآموزان، اتکاء بر آموزش فناورانه نوین، آموزش مبتنی بر مهارتمحوری و یادگیری کارمحور است. همچنین چالشها و موانع ایجاد مدارس پیشرو شامل مواردی از جمله تفکرات سنتی در ساختار مدرسه، وجود نگرشهای منفعلانه، نبود الگوها و راهبرد کافی، ظاهرسازی و تظاهر، ضعف منابع انسانی و نقص و ناپختگی برنامه (عدم سنخیت برنامه با موقعیت کشور) است. در نهایت آثار و نتایج ایجاد مدارس پیشرو مشتمل بر مقولاتی از جمله افزایش توانمندیهای فنی و تکنولوژیکی مدرسه، پیشرفت در زندگی شخصی و حرفهای دانشآموزان، ترویج فرهنگ آموزش فناورانه، تقویت وفاق و همدلی در مدرسه، کاهش یافتن عوامل درونی متضرر (زیانآور) در مدرسه، افزایش تعاملات و ارتباطات سازنده با اجتماع و بهروزکردن بار علمی مادامالعمر اعضای مدرسه بود.