رسانه ها در دنیای امروز نقش بی بدیلی در شکل دهی و هدایت افکار عمومی و جریان سازی رویدهای محیط زیستی دارند. درک عمومی از مسائل محیط زیستی وابسته به میزان توجه رسانه های جمعی و میزان تاثیرپذیری مخاطبان است. هدف مقاله حاضر بررسی تاثیر مصرف رسانه ای بر رفتارهای محیط زیست است. پرسش اصلی مقاله این است که "آیا مصرف رسانه ای می تواند تغییری در فرهنگ محیط زیستی (نگرش، ارزش، دغدغه، آگاهی) و رفتار محیط زیستی ایجاد کند؟". برای پاسخگویی به این سوال، ابتدا نظریه های مرتبط، مطرح و سپس "نظریه کاشت" در جامعه شناسی ارتباطات، به عنوان چارچوب نظری انتخاب گردید. روش تحقیق در این مطالعه پیمایش و جامعه آماری آن شهروندان شهر سنندج در سال 1398 است. حجم نمونه برابر با 437 نفر بوده و نمونه های مورد مطالعه با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردیدند. داده های تحقیق با استفاده از پرسشنامه و با روائی و پایایی مطلوب جمع آوری شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که میزان مصرف رسانه ای بر نگرش، ارزش و رفتار محیط زیستی تاثیر دارد. با این اوصاف، مصرف رسانه ای بر دغدغه ها و آگاهی محیط زیستی تاثیری ندارد. به نظر می رسد صدا و سیما با کمبود کارشناسان و متخصصانی روبرو است که بتوانند مشکلات محیط زیستی را به "گونه ای دیگر" عرضه کنند. به عبارت دیگر، به نظر می رسد برنامه ها نوعا، به صورت مستقیم و خام به مسائل محیط زیستی می پردازند و کمتر به جنبه های اجتماعی و فرهنگی آن می پردازند. این مشکل در جامعه شناسی محیط زیست تحت عنوان "حادثه_ محوری" شناسایی شده است.