1403/09/02
کمال خالق پناه

کمال خالق پناه

مرتبه علمی: دانشیار
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس: 457895
دانشکده: دانشکده علوم انسانی و اجتماعی
نشانی:
تلفن: 09127632822

مشخصات پژوهش

عنوان
آگاهی تاریخی و مدرنیزاسیون: تجربهی تاریخ در رمان سالهای ابری
نوع پژوهش
پایان نامه
کلیدواژه‌ها
آگاهی ممکن ، رمان تاریخی، روش دیالکتیکی، گئورگ لوکاچ، مدرنیزاسیون تاریخ
سال 1394
پژوهشگران جمیل ناصری(دانشجو)، کمال خالق پناه(استاد راهنما)

چکیده

آشنایی ایرانیان با رمان تاریخی به اندکی پیش از دوران مشروطه برمیگردد. این آشنایی نتیجهی مواجهه با دوران جدید غرب و الزامات آن، در حوزههای مختلف بود. در ابتدا، رمان تاریخی، راهی جدا از رسالت خویش پیمود و به دنبال احیای شُکوه و عظمت ایران باستان بود؛ که این مسئله موجب شد در این آثار تاریخ به شکل امری دکوراتیو و اگزوتیک مورد رجوع قرار گیرد. رمان تاریخی بعدها راه خود را پیدا کرد و توانست در آثار نویسندگانی چون احمد محمود، سیمین دانشور و علیاشرف درویشیان، به مسیر اصلی خود بازگردد و تاریخ را به مثابهی پیشتاریخ انضمامی حال حاضر مورد مداقه قرار دهد. در پژوهش حاضر، با تکیه بر رویکرد نظری گئورگ لوکاچ در خوانـش رمان تاریخی، به قرائت رمان سالهای ابری، اثر علیاشرف درویشیان میپردازیم تا به رویکرد او به تاریخ و چگونگی بازنمایی آگاهی تاریخی در این رمان پی ببریم. در این راستا، روش دیالکتیکی لوکاچ برای خوانش رمان را بهکار گرفتهایم. در نهایت دریافتهایم که درویشیان در این اثر توانسته است که تاریخ را در هیأت تجارب مردمان فرودست از زندگی عادیشان مورد بازنمایی قرار دهد و کلیت عصر مورد ارجاعاش را بازنمایاند. در این رمان، تاریخ نه مدرنیزه شده و نه به امری دکوراتیو تقلیل پیدا کرده است، بلکه به میانجی پیوند کردارها و باورهای فرودستان به تصویر کشیده شده است. نه تاریخ را میتوان از آگاهی تاریخی جدا کرد و نه آگاهی تاریخی را از آن وضعیت مشخص تاریخی. این پیوند درونی میان عناصر تاریخی، تجربهی تاریخ را به فراتر از مرزهای آن وضعیت مشخص تاریخی می برد.