1404/09/14
کمال خالق پناه

کمال خالق پناه

مرتبه علمی: دانشیار
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
شاخص H:
دانشکده: دانشکده علوم انسانی و اجتماعی
اسکولار:
پست الکترونیکی: k.khaleghpanah [at] uok.ac.ir
اسکاپوس: مشاهده
تلفن:
ریسرچ گیت:

مشخصات پژوهش

عنوان
تفکر انتقادی و برنامه درسی پنهان: تحلیل روایت معلمان علوم اجتماعی شهر سنندج
نوع پژوهش
پایان نامه
کلیدواژه‌ها
تفکر انتقادی، برنامه درسی پنهان، تحلیل روایت، بوروکراسی اداری.
سال 1401
پژوهشگران فهامه رحیمی ملکشان(دانشجو)، کمال خالق پناه(استاد راهنما)

چکیده

یکی از مسائل بنیادی هر جامعه‌ای، مسئله تعلیم و تربیت است که نقش مهمی در روند شکل‌گیری ساختار اجتماعی بازی می‌کند و اثر تعیین‌کننده آن بر عملکرد تحصیل‌کنندگان و پیشرفت یا پسرفت جوامع انکارناپذیر است. پژوهش حاضر، با هدف بررسی نحوه تدریس، تعاملات و مناسبات میدان آموزش، در ایجاد وضعیت نابهنجار موجود حاکم بر فضای تربیت و یادگیری، در پی بررسی ناسازه‌های برنامه درسی پنهان و تفکر انتقادی در کلاس‌های درس انجام پذیرفته است. به همین منظور، جهت کاوش در مسئله، با تکیه بر روش‌شناسی کیفی، روش تحلیل روایت، نمونه‌گیری هدفمند، و طراحی سوالات باز پاسخ، به سراغ معلمان رفتیم و در پیوند دو شیوه مصاحبه عمیق و مشاهده مشارکتی، که از اولویت‌های محقق، برای ورود به میدان تحقیق به شمار می‌روند، به گردآوری داده‌ها پرداختیم، جریان مصاحبه‌ها، جهت رسیدن به اشباع نظری و پرمایگی مباحث، تا نفر بیستم ادامه یافت. رویکرد نظری پژوهش مذکور، مبتنی بر اندیشه‌های انتقادی عرصه یاددهی – یادگیری است، این متفکران، گردش عوامل ایدئولوژیک در محیط آموزشی را مسلم تلقی کرده و بر طبق این اصل، نحوه آموزش بر مبنای برنامه‌های آشکار و نهان، و تدریس غیر انتقادی را مورد نکوهش قرار می‌دهند. بر اساس نتایج به دست‌آمده از یافته‌ها، سایه افکنی و سیطره بوروکراسی اداری، از طریق ایجاد آشفتگی در محیط شناختی، بازداری نیابتی از آموزش انتقادی، حذف بوروکراتیک معلمان و همبستگی مکانیسم‌های ناهمسان با روحیه علمی بر فضای مدارس، امکان تدریس صحیح بر مبنای پرورش تفکر و اندیشه‌ورزی را از معلمان سلب می‌کند و با قرار دادن آن‌ها در سراشیبی تعلیم و تربیت مبتنی بر نظام، قاعده‌مندی‌های مشارکتی کنترل، عمل در چارچوب ایدئولوژی استعدادها که وارونگی رشد آموزش را در پی داشته است ، به جای حرکت بر مدار توسعه انسانی، بن‌بست‌ها و ادبار کثیری را وارد فضای اجتماعی کرده است. تجزیه و تحلیل داده‌های تحقیق پیش‌رو، یکی از علل مهم خلق این پدیده را فقدان آموزش تفکر انتقادی در ساحت کلاس‌های درس و در نتیجه آن، تبدیل اجتماع بشری به پیکره‌ای بی‌جان و بدون تغییر تلقی می‌کند.