هدف از این نوشتار بررسی برساخت مادرانگی، با توجه به ساختار ایدئولوژیکِ فیلم های منتخب در سینمای ایرانِ پس از انقلاب است. پرسش بنیادینِ این مقاله پرسش از بازنماییِ ایدئولوژیکِ مضمون مادری است. برای بررسی این موضوع، منظومه ای از مقوله های مطالعات جامعه شناختی زنان در زمینۀ بازنماییِ مادرانگی همچون مادری، مادرانگی، غریزۀ مادرانگی، تجربۀ مادرانگی، مادرانگی متکثر و اسطوره ای را به وام گرفته ایم. ایدۀ نظری مقاله این است که سینما در ایران، مادرانگی را به مثابۀ یک تقابل برساختی به تصویر می کشد. در تداومِ کار با استفاده از روش نشانه شناسیِ انتقادیِ جان فیسک، فیلم های «مادر»، «مهرِ مادری»، «دعوت»، «گیلانه» و «من مادر هستم» مورد بررسی واقع شده اند. خوانش نشانه شناختیِ این فیلم ها، بیان از این دارد که سینمای ایران تحول مادرانگی را در از اسطوره مادرانگی تا بحران مادرانگی را بازنمایی می کند و در این زمینه مادرانگی را همچون نشانه ای در حال تحول که معنای آن در ارتباط با امور بیرونی و نه درونی زنان همچون مردسالاری، اسطوره-های فرهنگی، طبقاتی و طردشده بر می سازد.