حوزه آبخیز به عنوان یک سیستم متشکل از اجزای زنده و غیرزنده مرتبط بهم است. تقاضاهای متنوع، منابع محدود، چالش های زیست محیطی و مجموعه ای از روابط بین اجزای متعدد این سیستم، فرآیند مدیریت را به یک چالش اساسی سوق می دهند. اتخاذ تصمیمات صحیح مدیریتی نیازمند دانش، اطلاعات کافی و درک مناسب از سیستم است. با توجه به پیچیدگی های سیستم های طبیعی، مدیران حوزه آبخیز از مدلهای متعددی استفاده می کنند که در این بین مدلهای بهینه سازی از اهمیت بالایی برخوردار هستند. روش هیدروگراف واحد ابزار مفیدی در پیش بینی رواناب جریان با استفاده از داده های بارش در یک حوزه آبخیز است که اولین بار توسط شرمن در سال 1932 ارائه گردید. در صورت نبود رگبارهای ساده با یک هیدروگراف با پیک مجرد در یک حوضه، استخراج هیدروگراف واحد از رگبارهای مرکب امری ضروری بنظر می رسد. در این مطالعه با بررسی وقایع همزمان بارش- رواناب حوضه امامه، پس از تعیین فاصله زمانی مشترک 15 دقیقه ای، جداسازی آب پایه و محاسبه رواناب مستقیم براساس اصول تفکیک هیدروگراف های مرکب، مقادیر بارش مازاد محاسبه گردید و سپس با استفاده از مدل برنامه ریزی خطی، هیدروگراف واحد استخراج شد. برای درک بهتری از پتانسیل های این روش نتایج بدست آمده با روش حداقل مربعات(یکی از بهترین مدل های خطی) مقایسه گردید. نتایج نشان می دهند که مقادیر بهینه محاسبه ای از روش LP قابل مقایسه با روش معروف حداقل مربعات می باشد. همچنیین LP قابلیت انعطاف بالایی را بسته به هدف مورد نظر و توابع هدف و محدودیت های تعریف شده نشان می دهد. این مطالعه نشان دهنده کارایی LP می باشد و استفاده از مدلهای بهینه سازی مانند LP، اتخاذ تصمیمات صحیح مدیریت را موجب شده و ضامن کارایی فعالیت های مدیریتی و اطمینان از روند توسعه حوضه می باشد.