در قرن معاصر جهت نیل به آرمان پایداری و بهبود کیفیت محیط، باززنده سازی محیط های شهری به یک امر جدای ناپذیر تبدیل شده است. محیط های شهری از دیرباز تاکنون خاستگاه مهم جهت ارتباطات اجتماعی مردم بوده اند. در این میان مسیل ها و رودخانه های شهری، به عنوان فضاهای حساس شهری، نقاط قوتی هستند که به جای تبدیل به فرصت بعضا جزو بزرگترین تهدیدهای شهرها شده اند و با توجه به کمبود فضاهای سبز و باز شهری استفاده کامل و در خوری از آنها نمی شود. علاوه بر این مفهوم باززنده سازی شهری به عنوان یکی از مفاهیم مربوط به احیا و حفظ بافت های شهری، تعاریف متعددی داشته است که با تکامل دانش بشری کامل تر شده اند. در این نوشتار به یک پروژه باززنده سازی شهری با تاکید بر حاشیه رودخانه ها می پردازیم و آن را بر اساس انگاره های نظری و اقدامات اجرایی صورت گرفته ارزیابی می کنیم. اما ارزیابی این پروژه از طرفی با سنجش اقدامات انجام شده در مرمت شهری با تعاریف ارائه شده توسط صاحب نظران صورت گرفته و از طرفی رویکرد یا نحوه تعامل آن را با بافت شهر مقایسه می کند، چرا که آرای صاحب نظران در مجموع بیانگر این است که یک پروژه باززنده سازی باید در وهله اول باید نیازها و احتیاجات ساکنان بومی را برای ادامه زندگی در بافت در نظر گیرد و پروژه بازنده سازی رودخانه فاس مراکش نمونه موفق در توجه به طراحی با و برای مردم است. کلیدواژه ها: