بازآفرینی شهری به عنوان رویکردی متاخر در حوزه مرمت و حفاظت شهری یکی از مهمترین رویکردهایی است که دغدغه احیا و رفع مشکل بافتهای نابسامان را داراست. بازآفرینی شهری به عنوان سیاستی جامع در مواجه با چالشهای روبروی مدیران و برنامهریزان شهری شرایطی را ایجاد میکند که علاوه بر مداخلات کالبدی، برنامه های اجتماعی را نیز در راس کار قرار بدهند. توجه به ناکارآمدی بافت های کهن شهری، تلاش تزریق روحی دوباره در این مناطق و فراهم آوردن شرایطی برای حضور و مشارکت همگان در فرآیند آن، از اهداف ارزشمند این رویکرد است. عمده توجه ها در بازآفرینی شهری، دربرگیرنده برنامه هایی با اهداف اقتصادی، محیطی و کالبدی است؛ پس لازم است در بازآفرینی شهری، حرکت از منظرسازی صرف به تدریج به سمت افزایش توجه به رویکرد گستردهتری از آن، همچون رویکرد بازآفرینی فرهنگ مبنا صورت گیرد که ضمن توجه به منافع مالی و اقتصادی در طرحهای شهری، مسیر این سرمایه گذاری در راستای ایجاد مراکز فرهنگی و هنری و گذران اوقات فراغت خواهد بود. همچنین جهت ایجاد شهرایی پایدار و ایجاد سرزندگی در جامعه لازم است نگاه ها از زیرساختهای ریلی و حمل ونقل سواری به زیرساخت های اجتماعی معطوف گردد. این پژوهش درصدد بررسی و یافتن سیاست های دو پروژه طراحی شهری در دانمارک و کپنهاگ در راستای بازآفرینی از طریق ایجاد فضاهای فراغتی است که حفاظت از میراث تاریخی، شناخت فرهنگ و ارزشها، خوشایندی بصری، جذابیت و حمایت از فعالیت و رفتارهای مختلف در این دو پروژه دیده می شود.