هدف از پژوهش کنونی بازنمایی تجربه زیسته والدین (در خانواده های طبقه متوسط و فرهیخته شهر سنندج) از چیستی و چگونگی آموزش اخلاق جنسی به فرزندانشان بوده است. پژوهش، از گونه کیفی بوده و پدیدارشناسی، هم در جایگاه رویکرد و هم در جایگاه روش، توأمان، راه بر پژوهش بوده است. داده های پژوهش از راه مصاحبه نیمه سازمان یافته ی چندمرحله ای به دست آمده و به روش آجاوی و هیگز مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهند که تجربه والدین را در سه بعد شناختی و عملی و عاطفی می توان بازسازی کرد که به ترتیب مولفه های درونی این سه بعد، ناآگاهی، اقتضایی بودن و دلهره است. به دیگر سخن، والدین هیچ آگاهی ای از چیستی تربیت جنسی و چگونگی آموزش اخلاق جنسی نداشته، رویکرد آنان در مواجهه با فرزندان، رویکردی اقتضایی است بدان معنا که هنگامی که درگیر مشکل می شوند به فکر اقدام می افتند. افزون بر این، هراس و دلهره ای فراگیر وجود والدین را دربرگرفته که سخت نگران فرزندان خود از نظر اخلاق جنسی هستند. در پایان راهکار پیشنهادی پژوهش برای والدین بهره گیری از راهبرد پیوندی- گسلیِ نرم است تا والدین متناسب با باورهای دینی و فرهنگی خویش به کار آموزش اخلاق جنسی بپردازند.