تلاشهای زیادی در ارتباط با چند و چون تعلیم وتربیت اسلامی صورت گرفته است؛ اما اینک سئوالی که رودرروی آن قرار گرفته است این است که " آیا تعلیم و تربیت اسلامی می تواند یک علم باشد؟" مقاله حاضر ضمن بررسی معانی متفاوت تعلیم وتربیت، وجوهی را که می توان در آن از " علم تعلیم وتربیت اسلامی" سخن گفت، بررسی می نماید و مهمترین مشکلاتی را که بر سر راه هر رویکرد وجود دارد، برمی شمارد؛ خصوصاً رویکرد استنباطی را به تفصیل بررسی کرده و بر آن است که " تجربی" بودن یا " نقلی" بودن چنین علمی با مشکلاتی همچون متفاوت بودن گزاره های دینی ، مقوله داوری و توجیه، نبود روش شناسی مناسب، عدم وضوح مفهومی و هرمنوتیک روبرو است. در نهایت مقاله توصیه می کند که تعلیم وتربیت اسلامی نه به مثابه یک علم، بلکه به مثابه یک فرایند درنظر گرفته شود که در آن صورت سخن بسیار برای گفتن دارد.