قرآن در نگاه مسلمانان کتابی است نازل شده از طرف خداوند. اما درباره کیفیت نزول قرآن پس از سالیانی که از نزول آن گذشت، اختلافات فراوانی میان مسلمانان بروز کرد- اختلافاتی که گاه به تعذیب و قتل مخالفان اندیشه های غالب منجر می شد. از زمان ارایه فرضیه تا تدوین چارچوب های نظری منسجم درباره آن فرضیات البته زمانی طولانی فاصله افتاد اما برخی از شخصیتهای بارز و اندیشمند این نحله ها در تدوین نظریه های متکی بر مبانی آن نحله ها کوشش های فراوان نموده اند. قاضی عبدالجبار همدانی از جمله کسانی است که در تدوین چارچوب نظری نحله معتزله کوشش فراوان نموده است و آرای او تاثیر بسیار هم بر معتزلیان و هم بر غیر آنان گذاشته است.از این رو مهم است که دریابیم ندیشه قاضی درباره قرآن متاثر از چه مبانی نظری بوده و چه پیامدهایی در عرصه اندیشه داشته است؟ به بیانی دیگر،تاثیر آن بر دانش کلام چه بوده است؟ و چه اهمیتی برای اندیشه ورزی کنونی دارد؟