هدف پژوهش حاضر بررسی این موضوع است که آیا میان محتوای قوانین و اهداف میدان آموزش (زیر میدان مدرسه) مطابقت وجود دارد یا تناقض. چارچوب مفهومی پژوهش براساس نظریات بوردیو و مرتن تدوین شده است. برای گردآوری و تحلیل داده ها روش تحلیل اسنادی و تکنیک تحلیل موضوعی به کار رفته است. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش شامل اسناد آموزشی و اجرایی وزارت آموزش و پرورش بوده است. با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند از میان آنها، آیین نامه های آموزشی، اجرایی و اهداف میدان مدرسه در دوره متوسطه به عنوان نمونه انتخاب شدهاند. اسناد مورد نظر در دو مرحله مورد بررسی قرار گرفتند. ابتدا اهداف و قوانین میدان هر کدام به طور مجزا کدگذاری شدند، سپس با تعیین مقوله های اهداف و قوانین میدان آموزش، تطابق یا تناقض آنها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده از اسناد مورد مطالعه بیانگر آن است که میان اهداف و قوانین میدان آموزش در زمینه های گوناگون تناقض وجود دارد، به طوری که میان مقوله های افزایش سطح اخلاقیات و افزایش سطح دانش در اهداف میدان آموزش با مقوله های حذف پیش نیازهای پایه های بالاتر، کاهش سطح معیار نمره قبولی در آیین نامه آموزشی و نبود ابزار کنترل مناسب در آییننامه های اجرایی تناقض وجود دارد و این تناقض سبب بروز مشکلات آموزشی شده است. بنابراین تناقض میان اهداف و قوانین آموزشی، میدان آموزش مدارس را در دستیابی به اهداف مورد نظر با چالش مواجه ساخته است.