گفتمانها با بهره گیری از ابزارهای گفتمانی (مانند رسانه ها) و متون گفتمانی مختلف از جمله سریالهای تلویزیونی، به بازنمایی نهادهای مختل به ویژه نهاد خانواده میپردازند. دقت به این مهم که در سریالهای تلویزیونی، نهاد خانواده چگونه بازنمایی می شود، چه گفتمانهایی در آن نمود مییابند، روابط بین گفتمانها چگونه اند و این گفتمانها به کدام فرایندهای نهادی و به کدام فرایندهای اجتماعی تعلق دارند، مسئله ای است که تحقیق حاضر سعی دارد با بررسی یکی از سریالهای محبوب ایرانی (سریال ستایش) به آن پاسخ دهد. در راستای پاسخ به این مسئله از نظریات نورمن فرکلاف به عنوان چارچوب مفهومی استفاده شد و برای گردآوری و تحلیل داده ها نیز از روش تحلیل گفتمان انتقادی استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان میدهد که این مجموعه سریال بیانگر تقابل گفتمانی بین دو گفتمان مذهبی و دنیاگرایی است که محور اصلی این تقابل گفتمانی، تربیت فرزندان است. این سریال با نشاندادن پیروزی گفتمان مذهبی، گفتمان بهتر و برتر در راستای شیوۀ تربیت نسل جدید را معرفی میکند. دیگر نتیجه تحقیق بیانگر آن بود که سریال ستایش تصویری از فرایندهای اجتماعی در جامعه ایران است، زیرا در جامعه ایران نیز تقابل گفتمانی بین گفتمان دنیاگرایی و مذهبی وجود دارد و هر گفتمانی بر آن است که معنای مورد نظرش را تثبیت کند. فرایند اجتماعی حاکی از تقابل طبقاتی است که حامل این گفتمانهاست. بر این اساس در این سریال شاهد تقابل دو طبقه متوسط سنتی و طبقه بورژوازی بازاری هستیم. برای رفع این نزاع اجتماعی، گفتمان مذهبی (به مثابه گفتمان حاکم) از طریق متون گفتمانی (سریال ستایش) برتری گفتمان خود را به اثبات رسانده و سوژهها (والدین و جوانان) را به گفتمان خود فرا میخواند.