هدف این مقاله طرح بحثی روش شناسی در باب چگونگی خوانش فیلم از رویکردی بنیامینی_ دلوزی و چگونگی کاربرد آن بر پایه تحلیل یک فیلم است، برای این هدف ابتدا پروبلماتیک دوگانگی واقعیت و هنر و یا رابطه داستان و واقعیت یا سینما و واقعیت را به مثابه زمینه های نظری طرح مباحث روش شناختی حول سینما و تحلیل فیلم را توضیح می دهیم. سپس با توجه به این زمینه نظری، معرفت شناسی دلوزی در باب سینما و چالش آن با مسئله افلاطونیتقابل بین وقعیت اجتماعی و بازنمایی یا تصویر سینمایی آن را به مثابه اساس نظری روش شناسی بنیامینی- دلوزی در تحلیل فیلم به بحث می گذاریم. در ضمن این بحث، روش شناسی دلوزی- بنیامینی را در تقابل با رهیافت های روش شناختی مسلط زبانشناختی و روانشناختی در مطالعات سینمایی ارائه می دهیم، مقالات بنیامین و دلوز در مطالعات سینمایی به گونه ای پایان دادن به سلطه محتوا محوری در خوانش فیلم هاست و بنابراین رویکرد دلوز به سینما در تقابل رهیافت های رآلیستی و پدیدارشناختی آندره بازن و رهیافت زبانشناختی و روانکاوانه کریستین متز است. چارچوب دلوزی- بنیامینی ضمن اجتناب از در افتادن به حوزه مطالعه سینما به مثابه ابزاری بازتابانه در چارچوب سنت بازنمایی، خوانشی مضاعف از سینما ارائه می دهند، به لحاظ روشی، روش شناسی دلوزی- بنیامینی متضمن تحلیل همزمان ابعاد زیبایی شناختی فیلم و زمینه های اجتماعی – سیاسی آن است. در پایان و برای ملموس کردن بیشتر مباحث نظری و روشی فیلم درباره الی را بر اساس روش شناسی فوق تحلیل می کنیم.