1403/02/30
کمال خالق پناه

کمال خالق پناه

مرتبه علمی: استادیار
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس: 457895
دانشکده: دانشکده علوم انسانی و اجتماعی
نشانی:
تلفن: 09127632822

مشخصات پژوهش

عنوان
خودبازنمایی فرهنگی درسینما: تحلیل نشانه شناختی فرهنگ کٌردی در سینمای کٌردی
نوع پژوهش
پایان نامه
کلیدواژه‌ها
واژه های کلیدی: خودبازنمایی، مطالعات پسااستعماری، گفتمان شرق شناسی، گفتمان شرق شناسی وارونه،نشانه شناسی،سینما
سال 1400
پژوهشگران شرمین اصلانی محمد آباد(دانشجو)، کمال خالق پناه(استاد راهنما)

چکیده

هدف از این پژوهش تحلیل نشانه شناختی بازنمایی از کلیت نظام فرهنگی در سینمای کٌرد است. پرسش از بازنمایی نظام فرهنگی کُردها پرسش از منطق استعماری حاکم بر نشانه های بازنمایی خویشتن و در همان حال منطق مقاومت در برابر دیگری های مسلط است. بنابراین، چگونگی خودبازنمایی فرهنگی خود در سینما دغدغه پژوهش حاضر است. شناختی که از جوامع و فرهنگ های گوناگون داریم به میانجی بازنمایی تصاویری است که رسانه ها عرضه می کنند. این بازنمایی ها خنثی و بی طرف نبوده است، بلکه برساختی ایدئولوژیک دارند. مفروضه پژوهش این است که بازنمایی به میانجی رمزگان ها بیانگر نظامی از ایده ها در باب ماهیت نشانه ها است. از این منظر در تولید هر اثر مجموعه ای از نشانه ها در حوزه فرهنگ خودی به تولید گفتمان خاصی منجر می شود. ایده ی اصلی پژوهش این است که کُردها از رویکرد دیگری خود را بازنمایی می کنند. بنابراین، برای تحلیل فیلم ها از روش نشانه شناسی ساختارگرایی و با استفاده از نمونه گیری هدفمند، پنج فیلم بلندکُردی تولیدشده از دهه 70 به بعد در سینمای کُرد که توسط کارگردانان کٌرد در ایران (فیلم زمانی برای مستی اسب ها، آوازهای سرزمین مادری ام، نیوه مانگ، مرثیه برف، زمستان آخر)، انتخاب شده است. بنیاد تحلیل این فیلم ها در چارچوب مطالعات پسااستعماری (در گفتمان شرقشناسی از نظرات ادوارد سعید و در گفتمان شرقشناسی وارونه از نظرات جلال العظم)، است. در پاسخ به پرسش های پژوهش، خودبازنمایی کُردها از نظام فرهنگی شان مبتنی بر چه نظام نشانه شناختی است؟ چه گفتمان هایی، چگونه و به میانجی چه رمزگان هایی در ارائه ی خود بازنمایی فرهنگی کُردها مسلط است؟ یافته ها نشان داد خودبازنمایی کٌردها در سینمای کٌرد، در فضای گفتمانی دو شقی غرب و شرق، تقابل هایی دوگانۀ خود و دیگری با جهت گیری های سیاسی و ایدئولوژیک خود را بازنمایی کرده اند و با برساخت کلیشه ها و پذیرش تفکرات رایج در گفتمان شرق شناسی همچون روستایی، بدوی بودن، عقب مانده، ضد زن، عجیب وغریب بودن آداب و رسوم کٌردی، رازآمیزبودن، گذشته گرا، مذهبی و پاک بودن ... نشان داده شده است، در واقع با برجستگی تمایز فرهنگی، سبب خلق مرز و تفکیک نمادین میان فرهنگ و جامعه ی خود کُرد در تقابل با دیگری های مسلط (غرب/ مرکزنشین در داخل ایران) سبب شده است. در نهایت بجای اینکه این دال ها به درهم شکستن گفتارهای مسلط و بروز مقاومت داشته باشد، سبب تثبیت جایگاه فرودستی کٌردها می شود و بازتولید کننده هردو گفتمان شرق شناسی و شرق شناسی وارونه هستند.