تعامل انسان با طبیعت از شاخصهای اصلی ارزیابی رفتار کنشگران در فرایند مدرنیزه شدن جوامع نوین است. این پژوهش با تکیه بر رویکرد کیفی، به بازنمایی روایتهای معلمان جغرافیا از آموزش عدالت زیست بوم میپردازد. راهبرد مورد استفاده در پژوهش حاضر طرحِ روایت توصیفی پیشنهاد شده توسط ادموندز و کندی بود. میدان تحقیق، شهر مریوان و مشارکتکنندگان بالقوه تمامی معلمان جغرافیا در مقطع متوسطه اول بودند که 14 (5 زن، 9 مرد) نفر از آنان به صورت هدفمند (ناهمگن) انتخاب و با استفاده از یک پروتکل مصاحبه اپیزودیک دعوت به مشارکت شدند. روایات به دست آمده از طریق مراحل تحلیل مضمون استقرایی براون و کلارک با استفاده از Maxqda 2020تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که 4 فرا روایت تحت عناوین (هویت زیست محیطی، رفتار زیست محیطی، حساسیت زیست محیطی و مسئولیت پذیری زیست محور) از آموزش عدالت زیست بوم قابل احصا بود. با وجود گوناگونی روایتها، معلمان در سطوح کلان و خرد به چالشهایی همچون تمرکزگرایی برنامهدرسی، سیاستهای کلان تبعیض آمیز، یکپارچه سازی فرهنگی، قوانین محدود کننده اداری و محدودیت زیرساختها در بخش فضا، آموزش و تسهیلات و امکانات اشاره کردند. منافع حاصل از این نوع آموزش به ترتیب شامل تحول در باورهای کلیشهای، تکوین ارزشها، امید به زندگی و در نهایت دستیابی به توسعه پایدار بود. با توجه به یافتههای به دست آمده، نظام آموزشی کشور میبایست در راستای تعامل عمیقتر دانش آموزان با طبیعت به بازنگری برنامه درسی در مرحله طراحی و اجرا بپردازد.