چند صباحی است که هویت دانشگاهی پیوسته مورد انتقاد بوده و برخی پژوهشها نیز هویت دانشگاهی را بربادرفته میدانند. اما برخی این انتقاد را درباره همهی رشتهها روا نمیدانند و بیشتر، رشتههای علوم انسانی و اجتماعی را نارسا و غیراثربخش میدانند. یکی از راههای پی بردن به این هویت، کندوکاو گفتمان حاکم بر جلسههای دفاع از پایاننامه است. پژوهش حاضر بر آن بود تا با استفاده از روش قومنگاری به بررسی این مساله در یک دانشگاه در حاشیه بپردازد. بدینسان، 31 مشاهده از جلسههای دفاع ارشد و دکتری در رشتههای مختلف و همچنین 35 مصاحبه با دانشجویان، داوران و تیم راهنمایی انجام گرفت. یافتههای این پژوهش نشان داد که تنها در دو رشته، شیمی و فیزیک، بر هویتی حرفهای تکیه میشود و در جلسههای دفاع، محتوای پایاننامه مورد بررسی موشکافانه قرار میگیرد اما در دیگر رشتههای دانشگاهی، گفتمان حاکم بر جلسههای دفاعی، گفتمانی فرمالیستی است که تیم داوری و راهنمایی، هموغم خود را بر فرمِ پایاننامه و نهایتاً روش میگذارند و محتوای تولیدشده به دست فراموشی سپرده میشود. پیامد سیاستی این مساله در دانشگاه این است که ملاک موفقیت رشتهها بر پایهی ملاکهای رشتههای تجربی تعیین میشود و چنین ملاکهایی تنها باعث بیشتر دیدهشدن رشتههای تجربی و نادیده انگاشتن دیگر رشتهها در سازوکارهای آموزشی، پژوهشی و مدیریتی است. بر پایهی آموزههای نظریه نهادی نمیتوان رشتههایی که گرفتار فرمالیسم شدهاند را غیراثربخش دانست. چراکه محیط بیرونی دانشگاه گفتمان رشتههای تجربی را پذیرفته و مشروع میداند و بدان دلیل، فرصتی برای گفتمان حرفهای نیز وجود دارد اما این مساله درباره دیگر رشتهها صادق نیست و کنشگران آن برای پاسداری از خود چارهای جز پرداختن به فرم و روش ندارند.