ساختار برنامهدرسی پیوندیافته افزون بر میزان توجه به افزایش کیفیت یادگیری دانشجویان بر پایهی تبیین ماهیت دانش، اهداف و ارزشهای اساسی آموزش و پژوهش استوار گشته است. چنانکه در بافت آموزشِ عالی، استادان و دانشجویان از طریق جهانبینیهای مختلف، به نظام هستی مینگرند. فیالمثل توجه آنان بر عینیت و تفسیرجهان هستی و یا پپیشبرد عملکردِ حرفهای معطوف است. بنابراین ساخت برنامهِ درسیای که نگرشهای مختلفی را در بطن پژوهش برای یادگیرندگان پیوند دهد، نه تنها میزان کیفیت آموزش را تسریع میبخشد، بلکه جانمایهی پژوهش را نیز غنی میسازد. هدف از اجرای پژوهش حاضر که به شیوۀ توصیفی پیمایشی انجام شد آگاهی از وضعیت برنامههای درسی دوره کارشناسی «دانشکدههای علوم پایه، علوم مهندسی و علوم انسانی و اجتماعی» بر مبنای اصول برنامهدرسی پیوندیافته از دیدگاه استادان و دانشجویان دانشگاه کردستان بود. جامعه آماری شامل کلیه استادان و دانشجویان سه دانشکده منتخب بودند که نمونهگیری از آنها با تعداد 112 استاد و 323 دانشجو به صورت تصادفی طبقهای انجام گرفت. ابزار گردآوری دادهها یک پرسشنامۀ استاندارد مشترک برای هر دو گروه از آزمودنیها اقتباس شده از کتاب برنامهدرسی پیوندیافته در آموزشی عالی (Fung, 2017) با اندکی تغییرات جزیی بود که به وسیله دو فرد متبحر از زبان اصلی به زبان فارسی ترجمه شد، در گام بعدی طی مقایسه و بررسی دو متن ترجمه شده از نظر کیفیت با یکدیگر و انتخاب مناسبترین ترجمه، با کمک اساتیدِ متخصص در عرصه علوم تربیتی، ترکیب ترجمهها صورت گرفت و نهایتا در مورد یک نسخه فارسی مشترک توافق حاصل گردید. همچنین روایی همگرا و واگرایی و پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ تایید گردید. نهایتا برای پردازش دادهها از نرم افزار SPSS و جهت برازش مدل اندازهگیری از مدل معادلات ساختاریSmart PLS استفاده گردید. نتایج مطالعه نشان داد که میزان نظرات دانشجویان علوم پایه در مورد همه مؤلفههای برنامهدرسی پیوندیافته در حد متوسط و یا کمتر از حد متوسط است. بدین منوال میزان نظرات استادان علوم پایه نیز در خصوص همهی مؤلفهها به غیر از تعامل داشجویان با همدیگر و دانش آموختگان و پیوند بین آموزههای دانشگاهی با محیط شغلی در حد متوسط است، همچنین میزان نظرات دانشجویان علوم مهندسی در مورد مؤلفههای برنامهدرسی پیوندیافته در حد متوسط و یا کمتر از حد متوسط است. میانگین نظرات استادان علوم پایه نیز در خصوص همهی مؤلفهها به غیر از تعامل داشجویان با همدیگر و دانشآموختگان در حد متوسط است. نهایتا میانگین نظرات دانشجویان علوم انسانی در خصوص همهی مولفههای برنامهدرسی پیوندیافته کمتر از حد متوسط است، و میزان نظرات استادان در باب همههای مولفهها نیز در حد متوسط است. در خصوص مقایسهی میانگین نظرات دانشجویان با نظرات استادان در دانشکده علوم پایه، صرفا در مورد مؤلفههای تعامل میان رشتههای مختلف و جهان واقعی، تعامل بین آموزههای دانشگاهی و یادگیری در محیط شغلی، ارزیابیهای معطوف به مخاطب و تعامل دانشجویان با یکدیگر و دانش آموختگان، تفاوت معنی داری از لحاظ آماری وجود دارد، بدین معنا که استادان باور داشتند این چهار مولفه وضعیت نسبتا مطلوبی در برنامهدرسی دانشکده علوم پایه دارد. همچنین در خصوص مقایسهی میانگین نظرات دانشجویان با نظرات استادان در دانشکده علوم مهندسی صرفا در مورد مولفههای وجود یک خط فعالیت پژوهشی، تعامل بین رشتههای مختلف و جهان واقعی، ارزیابیهای معطوف به مخاطب، و تعامل دانشجویان و دانش آموختگان تفاوتی معنی دار از لحاظ آماری وجود دارد. بدین معنا که استادان باور داشتند این چهار مولفه وضعیت نسبتا مطلوبی در برنامهدرسی دانشکده علوم مهندسی دارد. نهایتا در خصوص مقایسهی میانگین نظرات دانشجویان با نظرات استادان در دانشکده علوم انسانی، صرفا در مورد مولفهی تعامل میان رشتههای مختلف و جهان واقعی تفاوت معنی داری از لحاظ آماری وجود دارد. بدین معنا که از دیدگاه استادان صرفا این مولفه وضعیت نسبتا مطلوبی در دانشکده علوم انسانی دارد. افزون بر اینها نتایج حاصل از مدل نشان داد که چارچوب برنامهدرسی پیوندیافته با هفت عامل اصلی از نظر ارزیابی مدل اندازهگیری که با شاخصهای آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی، روایی همگرا و واگرا اندازهگیری شد مطلوب، مناسب و قوی است؛ همچنین از نظر مدل ساختاری که از طریق شاخصهای Z و R2 ، Q2 اندازهگیری شد نیز چارچوبی قوی داری دارد. در مجموع نتایج حاصل از این پژوهش میتواند سیاستگذاران آموزشی و استادان دانشگاه را آگاه نماید که در کنار توجه به مسائل آموزشی، به فعالیتهای پژوهشی نیز توجه کنند و به مهندسی مجدد میان آموزش و پژوهش اقدام نمایند.