پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی برنامه درسی مبتنی برتفکر انتقادی در دوره اول متوسطه انجام شده است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی واز لحاظ شیوه گردآوری داده ها، به صورت آمیخته اکتشافی (کیفی-کمی) در دو مرحله انجام گرفت.در مرحله اول(بخش کیفی) مصاحبه نیمه ساختار یافته جهت دست -یابی به توصیفی غنی از تجارب ،نگرش مصاحبه شوندگان نسبت به ابعاد تفکر انتقادی در برنامه درسی استفاده شد. مشارکت کنندگان این بخش اعضای هیات علمی وصاحب نظران برنامه درسی کرمانشاه در نظرگرفته شد که روش نمونه گیری هدفمند با 12 نفر ، اشباع نظری حاصل گردید. ازنظرروش اجرا در بخش کیفی روش تحلیل مضمون مبتنی بررویکرد سیستمایک و طی سه مرحله کدگذاری باز،محوری وانتخابی انجام گرفت. در مرحله دوم (بخش کمی)روش توصیفی-پیمایشی بوده و مشتمل براجرای پرسشنامه محقق ساخته، روایی پرسشنامه از طریق شاخص نسبت روایی محتوایی وپایایی آن با استفاده ازضریب آلفای کرونباخ برآورده شد(782/0)، جامعه آماری در این مرحله(بخش کمی )،دبیران متوسطه اول در کرمانشاه(1900N=)، حجم نمونه در این مرحله با استناد به جدول کرجسی ومورگان 320 نفر تعیین و به صورت خوشه ای انتخاب شد. در مرحله کیفی از نرم افزار MAXQDAاستفاده شد ودر مرحله کمی از نرم افزار SPSS ولیزرل استفاده گردید. نتایج بخش کیفی در 80 کد شناسایی شدند که براساس کدگذاری محوری در 5 دسته قرار گرفته اند. ابعاد اهداف برنامه درسی تفکر انتقادی عبارتنداز (جامع نگر، خود ارزیابی، رشد قوه قضاوت صحیح و پرورش استدلال و ایجاد تفکر خلاقانه). محتوا برای توسعه تفکر انتقادی (محتوای سؤال انگیز و مسئله محور، ساختار مناسب در تدوین، یادگیری چندجانبه تناسب محتوا با زندگی واقعی دانش آموزان و دانش آموز محور). استراتژی های آموزشی برای توسعه تفکر انتقادی (روش مشارکتی، روش پرسش و پاسخ (سقراطی)، آموزش نحوه تفکر و اندیشیدن). استراتژی هایی برای ارزشیابی تفکر انتقادی (ارزشیابی تحلیلی، ارزشیابی فرآیندی و خلاقیت محور، توانایی استدلال و ارزشیابی فرشناخت، توجه به محدودیت ارزشیابی).نتایج تحلیل عامل تاییدی نشان دادکه شاخص های برازندگی ومقادیربارعاملی ومقدارتی به دست آمده از هر معیار،برازش مطلوبی برخورداربوده وعامل های آن ها توانایی تبیین تفکر انتقادی در برنامه درسی را دارا بوده اند.