تاریخ به مثابه تخاصم روایی معرفت شناسی اصلی در مطالعات فرودستان است. این پروژه ی تاریخ نگارانه، ملهم از میراث سیاسی اندیشه و سیاست پسااستعمار گری، از سویی به دنبال نقد روایت های تاریخی مسلط استعمار، امپریالیسم و ملی گرایی است و از سوی دیگر، با به چالش کشیدن گفتمان های تاریخ نگارانه ی مذکور، تعهد سیاسی خود را در بازنویسی تاریخ فرودستان در لابه لای سطور و سکوت آرشیوها تعریف می کند. هدف مقاله ی حاضر، مروری بر وجوه نظری این مطالعات و نشان دادن شیوه ها، رویه ها، استراتژی ها و به طور کلی سیاست نوشتار این جریان انتقادی تاریخ نگارانه در پیوند با فضای مفهومی فرودستان است. در این راستا، پس از اشاراتی به گرامشی، به ایده ها و استدلالات گروه مطالعات فرودستان پرداخته می شود. این جریان تاریخ نگارانه، با الهام از گرامشی و تجربه ی روابط ستم در جنوب آسیا مفهومی از فرودست را ساخت داد که فراسوی تعریف طبقاتی گرامشی، دیگر موقعیت های مورد ستم را نیز دربر می گرفت. آن ها مدعی سهم تاریخی مشارکت مردم عادی و سیاست های آن ها در راستای ساخت ملت پسااستعماری گردیدند. همچنین، اسپیواک با نقد بر صورت بندی و تلاش های گروه تاریخ نگارانه ی مذکور و خوانشی پسامارکسیستی از مفهوم فرودست، مدعی ناتوانی سخن گفتن فرودستان گردید، هرچند که بعدها به بیان موقعیت مند آن ها در روایت های ادبیات روی آورد. خلاصه اینکه، روایت تاریخ در مطالعات فرودستان مبتنی بر سیاست نوشتار ویژه ای است که مشخصه های آن عبارت است از: آگاهی واساختی، تاریخ-از-پایین، ضدنخبه گرایی، ضداستعماری، تاریخ اپیزودیک و بیان موقعیت مند. برآیند این سیاست نوشتار در مطالعات پسااستعماری پاد-مدرنیته ی آلترناتیو خوانده می شود.