سیطرۀ سرمایه داری بر زندگی روزمره و میل آن به سامان دهی حیات عمومی/خصوصی، اوقات فراغت، کنش های مصرفی و برهم کنش های نمادینِ آدمیان همواره از رهگذر سازماندهی فضا تحقق یافته است. عینی ترین مصادیق فضاهای سازماندهی شده در مدرنیتۀ پسین فضاهای شهری اند که درمقام نوعی عرصۀ نمادین فرایندهای هویت یابی، لذت جویی، معناسازی و کلاً تعامل های روزمرۀ افراد را تنظیم و کنترل می کنند. در شهر سنندج خیابان پاسداران یگانه خیابانی است که واجد این خصلت ها و دارای حال وهوایی متفاوت با مابقی فضاهای این شهر است. پژوهش حاضر کوشیده است تا این تولید فضای شهری را با تکیه بر دستگاه مفهومی لوفور و بکارگیری روش مردم نگاری انتقادی تحلیل کند. برای واکاوی این تفاوت فضایی و پیوند آن با تجربه زیسته فرهنگی و روزمرۀ پرسه زنانِ این خیابان و به دلیل ماهیت روش شناسی مورد استفاده از چند مجرا وارد میدان مطالعه شده ایم: مصاحبۀ عمیق و فوکوس گروپ با پرسه زنان (جوانان 18-30 سال)، مشاهدۀ مستقیم فضا، مشاهدۀ مشارکتی در تجارب و تعامل های پرسه زنان و تحلیل تماتیک. تحلیل تماتیک داده های دیالوگ محور حاصل از مصاحبه ها و مشاهدات مشارکتی، نشان گر آن است که پراکتیس ها، قواعد و بازنمایی های فضایی حاکم بر این خیابان از پرسه زنانِ جوان «سوژه هایی مدگرا» ساخته و درمقام ایدئولوژی عمل فراخواندن جوانان به پذیرش گفتار مصرف گرایی را با موفقیت انجام می دهد. این فضا با «اِعمال تدابیر خُرد انضباطی» بر جوانان آنها را غرق در نوعی زندگی روزمرۀ خیابانی می کند که تماماً متناسب با قواعد خود فضا شکل گرفته است. جوانان در متن این نوع ساختارها و سامانه های فرهنگی حاکم به عمل «نمایش جوانی» (نمایش مردانگی و نمایش زنانگی) دست می زنند، اما این عمل حاکی از هیچ-گونه مقاومت رادیکالی در برابر قواعد فضا نیست. به علاوه، این نمایش جوانی پیوندی ناگسستنی با سن وسال جوانان دارد و همین نشان می دهد که «تجربه کردن زندگی» در این فضا به هیچ رو دال بر گشودگی خود فضا نیست. آن چه بر این فضا سیطره دارد ساختارهای اجتماعیِ «مناسبات سرمایه » است که به میانجی ساختارهای فرهنگی حاکم، تجربه جوانی را تولید و بازتولید می نماید.