سوژه های انسانی، فانتزی هایی را برای خود می سازند تا موقعیت خیالین خود را در ساختار اجتماعی توضیح دهند. این فانتزی ها در روایت فیلم های سینمایی بازآفرینی می شوند. علاوه بر این آپارتوس سینما از طریق ایدئولوژی، مخاطب را به روایت فیلم می دوزد. هدف رساله حاضر آن است که به لحاظ تجربی فانتزی و ایدئولوژی موجود در روایت پنج فیلم سینمایی ایران در دهه های چهل و پنجاه را تفسیر کند و به لحاظ نظری مفهومی از سوژه بودگی را در مطالعات جامعه شناختی معرفی کند که از طریق آن بتوان امر خیالی و یکی از مظاهر آن یعنی فانتزی را در کنشگری سوژه های جامعه شناختی دخیل کرد.