1403/09/01
جمال محمدی

جمال محمدی

مرتبه علمی: استاد
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس: 45678647
دانشکده: دانشکده علوم انسانی و اجتماعی
نشانی:
تلفن:

مشخصات پژوهش

عنوان
پدیدارشناسی دلالتهای زنانگی در میان زنان سرپرستِ خانوار (زنان شهرستان بهار)
نوع پژوهش
پایان نامه
کلیدواژه‌ها
زیست متعارض، تناقض ارتباطی، انزوای تدریجی، زنانگی، زنان سرپرستِ خانوار
سال 1403
پژوهشگران سمیرا زارعی(دانشجو)، جمال محمدی(استاد راهنما)

چکیده

پژوهش حاضر، با اتکا به روش پدیدارشناسی ماکس وان مَنِن، به مطالعۀ فهم و تفسیر زنانِ سرپرستِ خانوار از زنانگی‌ می‌پردازد. زنانگی، در رویکرد نظریِ پژوهش، معادل اجرای بدن‌مندِ نقش‌ها، رفتارها و خصایلی است که در شرایط نابرابری جنسیتی، به‌شیوه‌ای گفتمانی، تولید شده و به‌تدریج هژمونیک می‌شوند. به پیروی از روش وان مَنن، تلاش شده است بازنمودهای ادراک زنانِ سرپرستِ خانوار از این «زنانگیِ هژمونیک» در چهار حوزۀ محوری «روابط اجتماعی»، «فضای کنش»، «زمان زیسته» و «بدن زیسته» مطالعه شود. میدانِ مطالعه کلیه خانواده‌های زن‌سرپرستِ شهرستان بهار است که به‌شیوۀ هدفمند، از نوع ملاکی با بیشینۀ پراکنش، انتخاب شده اند. تکنیک گردآوری داده ها مصاحبه عمیق فردی و روش تفسیر، تحلیل مضمونی بوده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که زنان سرپرستِ خانوار در حوزۀ روابط اجتماعی واقعیتهایی مثل «ایفای نقشهای متعارض»، «انزوای تدریجی»، «بیگانگی از خود»، «چندچهره گی» و «تناقض ارتباطی» را تجربه می کنند. آنها در نوعی فضای کنش می زیند که مهمترین مؤلفه های آن «احساس ناامنی»، «دلزدگی از محیط»، «بی اعتمادی به دیگری»، «سیطرۀ کلیشه های جنسیتی» و «تضاد زندگی خصوصی و عمومی» است. درست به همین دلیل، تجربۀ زیستۀ آنها از زمان متضمن عناصری چون «ملال»، «زمان پریشی»، «گسیختگی زمان» و «گذر کُند زمان» است. در چنین وضعیتی آنها بدن خود را در چارچوب مقولاتی مانند «بدن به مثابه ابزار کار»، «بدن به مثابه طعمه جنسی»، «شرم بدنی»، «بدن آگاهی وارونه» و «بدن به منزلۀ سرمایه» درک و تفسیر می کنند. می توان نتیجه گرفت که مؤلفه های این چهار حوزه در زندگی روزمرۀ زنانِ سرپرستِ خانوار پیوندی دیالکتیکی با هم دارند و این دیالکتیک عمدتاً زنانِ سرپرستِ خانوار را به سمت پذیرش زنانگیِ هژمونیک سوق می دهد. زیستِ متعارض و هویتِ پرتناقض آنها در جامعۀ مردسالار بیش از آن‌که باعث شکل‌گیری خودآیینی و خودپندارۀ قوی زنانه در وجودشان شود، به واپس روی آنها به سمت درونی سازی خصایل و منشهایی کمک می کند که به طور سنتی برچسب زنانه خورده اند.