1403/02/17
جمال محمدی

جمال محمدی

مرتبه علمی: دانشیار
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس: 45678647
دانشکده: دانشکده علوم انسانی و اجتماعی
نشانی:
تلفن:

مشخصات پژوهش

عنوان
هویت به مثابۀ فولکلور: تحلیل گفتمان شیوۀ برساخت هویت کُردی در شبکۀ استانی کردستان (مطالعه موردی: برنامۀ چریکه‌‌ی شه‌‌و)
نوع پژوهش
پایان نامه
کلیدواژه‌ها
هویت، فرودست، فولکلور، کُرد، بازنمایی، گفتمان، دیگری
سال 1402
پژوهشگران محمد اولیائی(دانشجو)، جمال محمدی(استاد راهنما)

چکیده

هویت به‌مثابۀ فولکلور به واکاوی استراتژی‌های گفتمان مسلط می‌پردازد که در تلاش است به‌واسطۀ بازنمایی هویت در مدیوم رسانه، هویت جمعی گروه فرودست را به امری زیبایی‌شناختی تقلیل داده و از آن سیاست‌زدایی کند. با این فرض، پژوهش حاضر درصدد است به تحلیل گفتمان شیوۀ برساخت هویت‌کُردی در برنامه چریکه‌‌ی شه‌‌و بپردازد. ادعای این پژوهش آن است که گفتمان فرادست در ایران در کنار سیاست‌های طرد و حذف، در جهت این‌همان‌کردن هویت‌کُردی با هویت مسلط، به انواع شگردها متوسل می‌شود تا به‌وسیلۀ خودِ گروه‌های فرودست، بازنمایی خاصی از آنان ارائه داده و به بازتولید موقعیت فرودستی‌شان بپردازد. بر این ‌مبنا با اتکا به مضامینی نظری از لوئی‌ آلتوسر، آنتونیو‌ گرامشی، استوارت ‌هال و متفکران حوزۀ مطالعات ‌پسااستعماری، و با استفاده از روش تحلیل گفتمان لاکلائو و موفه، به مطالعۀ شیوه‌های مفصل‌بندی هویت‌کُردی در برنامۀ چریکه‌‌ی شه‌‌و از شبکۀ استانی سیمای کُردستان پرداختیم. نتایج تحقیق بیانگر آن است که گفتمان مسلط بر این برنامه پیوسته در حال برجسته‌سازی نظام معنایی گفتمان خود و به حاشیه‌راندن نظام معنایی گفتمان رقیب می‌باشد تا بدین‌وسیله گفتمان خود را به اجماع برساند و گفتمان رقیب را محو سازد. گفتمان مسلط بر برنامۀ چریکه‌‌ی شه‌‌و در یک زنجیرۀ هم‌ارزی معانی خاصی را به دال‌های مورد نظر خود نسبت داده و با ایجاد بُعد از سرریز معنای آنان جلوگیری می‌کند. بدین‌ترتیب، دال‌های شناوری‌‌ هم‌چون «یک‌دستی»، «سنت‌گرایی»، «اصالت»، «طبیعت‌گرایی»، «سادگی» و «تثبیت‌تاریخی» در نقطه‌مقابل دال‌های غایبی مانند «پویایی»، «صیرورت»، »تکثر»، «امر‌مدرن» و «پیچیدگی» در نزاعی گفتمانی تلاش دارند «فولکلور» را هم چون مقوله‌ایی «ایدئولوژیک» طی فرایند فولکلوریزه‌کردن هویت برساخت نمایند. ساخت و تحمیل چنین برداشتی از مقولۀ فولکلور و تقلیل هویت‌کُردی به امری زیبایی‌شناختی، هم‌راستا باتعریفی ایرانشهری‌گرایانه از کُردها و سیاست‌زدایی از هویت‌کُردی اتفاق می افتد. در واقع برساخت چنین کلیشه‌ایی هم‌سو با ایماژ مسلط از مقولۀ فرودستی کُردها در ایران است. دال‌مرکزی فولکلور نه‌تنها در تمام متن سوژه را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد، بلکه تعیین می‌کند سایر نشانه‌هایی که در گفتمان مفصل‌بندی می‌شوند چه چیزهایی باشند. فراخواندن سوژۀ کُرد و بخشیدن جایگاه سوژگیِ فرودستی و بازتولید رابطۀ فرادست/ فرودستی از دیگر نتایج تحلیل این متن می‌باشد.