در گذشته، تنهازیستی به ندرت، انتخاب افراد برای زندگی شان بود و اکثر کسانی که تنها زندگی می کردند سالمندان و یا جوانانی بودند که به دلیل شرایطی ناخواسته مجبور به زندگی انفرادی شده اند. در حالی که پژوهش ها و آمارها، خبر از افزایش قابل توجه تعداد خانوارهای یک نفره در سنین جوانی و میان سالی دارد که به اختیار و آزادانه این سبک زندگی را انتخاب کرده اند . یافته ها نشان داده است که عوامل متعددی چون تحصیلات، اشتغال و مهاجرت تسهیل کننده تنها زیستی است اما اغلب این عوامل بر مدار خانواده می گردد . از سویی دیگر این دختران دلایلی چون کسب مهارت و خودساختگی، رها شدن از قواعد و چارچوبهای خانواده و احساس آسودگی و راحت بودن را بیان کرده اند که در مجموع به نظر می رسد که تنها زیستی فرصتی جدید برای متفاوت بودن و داشتن خانه ای از آن خود برای آنها فراهم ساخته است، به گونه ای که در برابر مجردماندن کمتر به پرسش کشیده شود و در عین حال موقعیت های جدیدی برای زیستن آنان فراهم سازد. نتایج دلالت بر آن دارد که نقش خانواده در انتخاب تنهازیستی متفاوت و دوگانه بوده است. شرایط خانوادگی و فضای فرهنگی حاکم بر آن گاهی در تضاد و مخالفت با مستقل شدن دختران مجرد و در برخی مواقع نیز حمایت گرانه و زمینه ساز بوده است. اما آنچه برای زنان تنهازیست اهمیت داشته، حفظ ارتباط و صمیمیت با خانواده در بعد از زمان ترک خانواده بوده است .