شرم بدنیِ زنانه احساس یا حالتی عاطفی است که سوژۀ مؤنث در مراوده های اجتماعی، بالاخص هنگامی که بدن او توسط دیگریِ مذکر نامطلوب، ناقص و فاقد جذابیت ارزیابی می شود، تجربه می کند. این احساس در جامعۀ مصرفیِ معاصر که مدل های متنوعی از بدنهای ایده آل هر روز در رسانه ها و شبکه های اجتماعی نمایش می یابند قویاً تشدید می شود. مسألۀ اصلی پژوهش حاضر مطالعۀ تجربۀ شرم بدنی زنان در سه فضای جمعی «عروسی»، «گروههای مختلط کوهنوردی» و «پارتی های خصوصی» است، سه فضایی که در آنها فاصلۀ فردی و اجتماعی شخص با جنس مخالف به کمترین حد می رسد. روش مورد استفاده پدیدارشناسی است و نمونهها بهشیوه ای هدفمند انتخاب شده اند. پرسش اصلی تحقیق این است که آن دسته از زنان متأهلِ متعلق به اقشار میانی شهر سنندج که فراغت، امکان حضور و تجربۀ مشارکت مستمر در این سه فضا را دارند شرم بدنی زنانه را چگونه تجربه میکنند. داده ها از طریق مصاحبه عمیق فردی گردآوری و شد و نتایج نشان میدهد که خود ـ ابژه سازی به عنوان یکی از اصلیترین ابعاد شرم بدنی محصول اثرات رسانهها، نگاه خیرۀ دیگری، درونیسازی فرودستی، و کارکردهای بیولوژی است؛ این مقوله درعین حال نقشی اساسی در ایجاد و تقویت احساس شرم بدنی نزد زنان دارد. در پی شکلگیری و تشدید احساس شرم بدنی بدین شیوه، زنان به نوعی طرد اجتماعی خودخواسته تن میدهند که نشانههای بارز آن عبارتند از پذیرش ویژگی دهای جنس دوم، کناره گیری از برخی فضاها و فعالیتها، استفاده از شرم بدنی برای پاسداشت حریم شخصی، نداشتن اعتمادبه نَفس در پذیرش مسؤلیتها، خودسانسوری و زدن نقاب به چهره. آنها برای مدیریت شرم بدنی ناگزیر دست به نوعی مقاومت سلبی می زنند که ردپای آن در فعالیت هایی مثل تلاش برای پنهان کردن نقص های بدنی، نمایش جذابیت های جسمانی و رفتاری، والایش امیال جسمی و طرد قواعد مردانه قابل مشاهده است. می توان این گونه استنتاج کرد که شرم بدنی در زمانۀ حاضر در متن مواجهۀ ناگزیر و همهجانبه و هر روزۀ زنان با فرهنگ مصرفی ای پدید می آید که هنوز به شیوه هایی بسیار ظریف و پیچیده و جدید مردسالار است.