1403/02/17
جمال محمدی

جمال محمدی

مرتبه علمی: دانشیار
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس: 45678647
دانشکده: دانشکده علوم انسانی و اجتماعی
نشانی:
تلفن:

مشخصات پژوهش

عنوان
پدیدارشناسی تجربه زنانه از شرم بدنی
نوع پژوهش
پایان نامه
کلیدواژه‌ها
شرم زنانه، فرهنگ مصرفی، جذابیت جسمانی، مدیریت بدن، نظام مردسالار
سال 1401
پژوهشگران کویستان حسنی(دانشجو)، جمال محمدی(استاد راهنما)

چکیده

شرم بدنی در میان زنان، غالباً از این واقعیت اجتماعی نشأت می گیرد که نقش های جنسیتیِ تعریف شده در جامعه، دارای اهمیت، جایگاه و قدرتِ برابر نیستند و روابط قدرتِ مرتبط با این نقش ها به طور کاملاً نابرابر توزیع شده است. شرمِ بدنی اساساً در ارتباط با قسمت هایی از بدن، مدیریت بدن، کارکردهای بدن یا رفتارهای بدنی پدید می آید و آن جایی است که سوژه احساس می کند بدنش نامطلوب، ناقص و فاقد جذابیت است و شاخص های بهنجار و مورد پسند جامعه را ندارد. لذا مسئله ی اصلی پژوهش حاضر واکاوی انواع مواجهه ی زنان با بدن های شان در جامعه ی کنونی و شیوه های بازتاب نقصان ها و برجستگی-های بدن در فضاهای جمعی است. این پژوهش با روش پدیدارشناسی به مطالعه ی تجربه ی زیسته ی زنان طبقه ی متوسط شهر سنندج از شرم بدنی پرداخته است. میدان مطالعه، سه فضای جمعی عروسی-ها، پارتی های خصوصی و گروه های مختلط کوهنوردی بوده و در مجموع با 20 زن متأهل مصاحبه شده است. در بخش سازه های نظری از نظریه های جامعه شناسان مرتبط با حوزه ی زنان مانند چارلز هورتون کولی، نوربرت الیاس، ریچارد سنت، هلن لیند، اروینگ گافمن و سیمون دوبوار استفاده شده است. یافته-های پژوهش نشان می دهد که هر آنچه امروزه زنان با عنوان احساس شرم بدنی در فضاهای جمعی تجربه می کنند با سرشت این احساس در جوامع پیشین متفاوت است و شرم بدنی در زمانه ی حاضر در متن مواجهه ی ناگزیر و همه جانبه و هر روزه ی زنان با فرهنگ مصرفی ای پدید می آید که هنوز به شیوه-هایی بسیار پیچیده مردسالار است. جامعه ی معاصر که تحت سیطره ی فرهنگ مصرفی است هم زمینه-های حضورِ بدن مندِ زنان در فضاهای جمعی را بیش از پیش فراهم ساخته و هم بدن انگاره ی آن ها و نیز سرشت شرم بدنی را دگرگون کرده است. شرایط و زمینه های اثرگذار بر پیدایش شرم بدنی، حاکی از نقش کلیدی عواملی چون رسانه ها، ابژه شدن بدن زنانه، نگاه خیره ی دیگری، موقعیت فرودست زنان و کارکردهای جسم زنانه است. همچنین زنان در تنگنای هنجارهای زیبایی و ایدئولوژی زنانه ای هستند که به آنان تلقین می کند با رفتارهای زیبایی و مراقبت پیوسته از بدن هایشان کنترلی بیشتر بر زندگی شان اعمال کنند. احساس شرمساری نسبت به بدن با انتظارات اجتماعی رابطه ی مستقیمی دارد. در هم-تنیدگی خاصی میان سیاست های دولتی، نظام مردسالاری، نهاد پزشکی، فرهنگ و رسانه ها وجود دارد که نتیجه اش فشار مضاعف بر زنان برای موردپسند قرارگرفتن و ایده آل بودن است. فرهنگ مردسالار نظم خاصی بر بدن زنان تحمیل می کند و تعاریفی از معیارهای زیبایی زن ارائه می دهد. پیامدهای این نوع احساس شرم در زنان، درونی سازی ویژگی های جنس دوم، کناره گیری از برخی فضاها و فعالیت ها، استفاده از شرم بدنی برای پاسداشت حریم شخصی، نداشتن اعتماد به نَفس در پذیرش مسئولیت ها و خودسانسوری و زدن نقاب به چهره بوده است. با همه ی این اوصاف، زنان در برابر این فرهنگ مصرفی و احساس شرمی که دایماً در آن ها پدید می آورد همواره با اتخاذ راهکارها و استراتژی هایی می کوشند شرم بدنی را مدیریت کنند. تلاش برای پنهان کردن نقص های بدنی، نمایش جذابیت های جسمانی و رفتاری، والایش امیال جسمی و طرد قواعد مردانه از جمله ی این راهکارها هستند.