هدف این نوشتار مطالعۀ کیفی سبک های جدید مُدگرایی در پوشش به عنوان یکی از اصلی ترین میدان های نزاع بر سر بدنِ عمومی در فضاهای همگانی است. سوژه های مورد مطالعه از میان دختران 14 تا 30 سال شهر سنندج انتخاب شده اند که پرسه زنی در فضاهای همگانی را به عنوان فعالیت معمولی خود معرفی نموده اند. داده ها از طریق مصاحبۀ فردی گردآوری و از طریق تحلیل مضمونی تفسیر شده اند. این مطالعه تجربی با بهره گیری از روشِ اتنوگرافی انتقادی انجام شده است. راهنمای نظری پژوهش، مجموعه ای از تئوری های معاصر جامعه شناسی درباره مقاومت(میشل فوکو و دیگران) و رویکردهای مطالعات فرهنگی (دوسرتو، استورات هال، جان فیسک و ..) در بررسی پدیده های نمایشی زندگی روزمره است. طبق نتایج تحقیق، شش مضمون اصلی از داده ها قابل استنتاج است: نقش دوگانۀ مُدگرایی در افشاسازی/ پنهان سازی هویت؛ انتخاب مُد جایگزین به عنوان راهی برای پس زدن رمزگانِ سنتیِ پوشش؛ کارکرد مُد در بازتولید دوگانۀ تمایز/ ادغام؛ استفاده از سبک های مُدگرا برای نمایش پرستیژ و گشودگی فردی؛ مُدگرایی راهی برای تصرف فضاها؛ و جایگاه محوری مُدگرایی در منازعۀ بدن خصوصی/ بدن عمومی. ترسیم شبکۀ مضامین و خرده مضامین همبستۀ آن ها بیان گر آن است که برای دخترانِ جوان، پرسه زنی در فضاهای همگانی، پیروی از سبک های جدید پوشش، تصرف فضاها، متمایزکردن خویش از نسل قدیم، و تلاش برای مدیریت بدن خود در فضاهای عمومی جملگی اجزاء به هم پیوستۀ شکلی از زیستن هستند که می توان ذیل مقولۀ هسته ای «نمایش عمومی وجه مطلوبی از بودن» آن را نا مگذاری کرد. بدین سان، استفادۀ دخترانِ جوان از سبک های جدید لباس درست در لحظه ای که به قصد نمایاندن هویتی جدید انجام می شود عملاً حکم انتخاب نوعی مُد جایگزین برای سرپیچی از قواعد قدیمی پوشش را دارد. همین کنش، هم زمان، آن ها را قادر می سازد خود را درمقام اعضای یک خرده فرهنگ از فرهنگ کلی متمایز کنند و پرستیژ، شکوه، انعطاف و آراستگی خود را به نمایش بگذارند. نقطۀ ثقل پیونددهندۀ همۀ این اجزا تلاش سوژه ها برای مدیریت و نظارت بر بدن خویش در فضاهای همگانی است، یعنی درست همان جایی که در فرایند تبدیل بدن خصوصی سوژه ها به بدن عمومی مکانیسم های هژمونیک و کنش های مقاومت آمیز با هم وارد نزاع می شوند.