پژوهش حاضر تلاشی است در جهت واکاوی انتقادی سیاستِ سبز که مبنای رویکرد انجمن های زیست محیطی به بحران زیست بوم است. این تلاش با اتکا به مقولۀ فرهنگ مصرفی و نقش جهانی آن در تخریب محیط زیست انجام می گیرد. استدلال اصلی این است که انجمن های زیست محیطی در تحلیل ریشه های بحرانِ زیست بوم و ارایۀ راهکارهای مقابله با آن از نقش سازوکارهای جهانشمولِ سرمایه داری غفلت می ورزند و با تمرکز بر عوامل جزییِ محلی به دام نوعی کیش حاشیه گرایی می-افتند. از منظر این پژوهش، تخریب طبیعت در جهان کنونی چیزی جدا از مناسبات اجتماعی و سیاسی نیست و به مانند بخش اعظم پدیدارهای دیگر با ساختارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی پیوند خورده است. درک این پیوند فقط با تأمل در نشانگانِ متون و اسناد و نیز با تحلیل نگرش ها و فعالیت های کنشگران مربوطه امکان پذیر است. میدان مطالعه انجمن های زیست محیطی کردستان و به طور مشخص انجمن سبز چیا در شهر مریوان است. داده ها در دو سطح گردآوری شده اند: متون و اسنادی که این انجمن تولید و منتشر کرده است و مصاحبه با اعضای فعال این انجمن دربارۀ نگرش ها و رفتارهای آن ها در قبال محیط زیست. داده های نوع اول از طریق روش خوانش نشانه گرایانه تحلیل شده اند و داده های حاصل از مصاحبه ها از طریق روش تحلیل مضمونی. نتایج بیانگر آن است که فرهنگ سازی، ساده زیستی، زاگرس، زریبار، جمعیت، خشونت، کمپین، مدیریت، حقوق بشر، نوستالوژی و اکوتوریسم محوری ترین نشانه های مفهومی مورد استفادۀ این انجمن در اسناد نوشتاری است. همچنین قانون گرایی، هویت طلبی و واقع گرایی عمده ترین مضامین مرتبط با سیاستِ سبز در انجمن چیا هستند. به طورِ کلی تأملِ انتقادی بر داده ها حاکی از آن است که تمهیدات نشانگانی چیا در جهت بازنمایی محیط زیست ذیل قسمی «سیاست پدیدار» مفصل بندی شده که نتیجه ی آن نامرئی کردن کلیت اجتماعی در تحلیل بحران زیست بوم است.