تاریخ کُردها، تاریخی سرشار از داستان های گوناگون است که شاعران هر دوره در اشعارشان به آن داستان ها اشاره کرده-اند و با تحلیل پیامدهای ادراکی اشعار می توان پیام شاعران را دریافت. روایت دارای اشکالی گوناگون است که در شعر هم به کار می رود. این روایت ها گاهی ساخته ی ذهن خود شاعر هستند و گاه شاعر روایتی کهن را به شعر درمی آورد. هدف از روایت، گاه تنها نقل روایتی سرگرم کننده است و گاه بیانی نمادین و استعاری دارد و پشت آن قصه هدفی موجود است. با اینکه باور نظریه پردازان بر این است که نخستین روایت ها از اساطیر سرچشمه گرفته اند بنابراین تحقیق حاضر در پی آن است که نشان دهد روایت های شاعران اشاره به چه چیزی دارند. گاهی اوقات شاعران، نویسندگان و اندیشمندان تحت تاثیر جامعه خود یا جامعه ی دیگران قرار گرفته و از آن ها افکار و تفکراتی جدید برداشت می کنند و هنگامی که تصمیم می گیرند آن را برای جامعۀ خود نقل و استفاده کنند در آثار خود بازتاب می دهند. شاعران کرد نیز به دلیل شرایط عصری که در آن می زیستند، انفجار انواع رویدادها، تغییرات در جهان بیرون و مشکلات، عقب ماندگی، مسائل، نظریه ها و عصر شتاب در پیشرفت و دگرگونی برای پیداکردن راه حل جدید و کمک به حل مشکلاتی که در جامعه وجود داشته اند ناگریز بوده اند که شعر و ادبیات کُرد را به سوی دیگری ببرند که در آن دوران، مدرنیته مسلط بوده است. مسئلۀ اصلی پژوهش حاضر جستجو در روایت یا روایت هایی است با استفاده از روش تحلیل روایت که شعر کلاسیک کُردی نیمۀ اول قرن بیستم و نمونه گیری هدفمند از مقوله و رخداد پیشرفت به دست می دهد و با بررسی اشعار شعرای گوناگون به این نتیجه رسیدیم که شاعران این دوره مانند: پیرمرد، گوران و قانع، در مورد مفاهیمی چون نقد گذشته، اتحاد و یکدلی، انگاره ملیت، خودآگاهی سیاسی و اجتماعی، تقدیس علم و تکنیک و… در اوایل سده بیستم ادبیات و شعر کُردی تحت تاثیر ادبیات غرب بوده اند. بخصوص از طریق استانبول که مرکزی معرفتی برای انتقال ادبیات و آداب و فرهنگ و تمدن و پیشرفت از کشورهای غربی به جامعه کُردی بود و این هم از راه شعر برجسته می شد که بیشتر به دلیل آگاهی و فهم آن ها به نسبت زبان های دیگر مانند ترکی، فارسی و انگلیسی بود.