بهلیمو با نام علمی Aloysia citriodora Palau یکی از گیاهان مهم خانوادۀ شاهپسندیان (Verbenaceae) است که عمدتاً به منظور استفاده از اسانس آن در صنایع دارویی، آرایشی-بهداشتی و غذایی و نیز برگ آن به عنوان ادویه و دمنوش مورد استفاده قرار میگیرد. بیوسنتز متابولیتهای ثانویه در گیاهان، تحت تأثیر ژنتیک و فاکتورهای محیطی به ویژه نور، میباشد. بنابراین، بهینهسازی شرایط رشد جهت دستیابی به مطلوبترین کمیت و کیفیت ماده مؤثره، امری ضروری است. بدین منظور، پژوهش حاضر به منظور ارزیابی اثرات طیفهای مختلف نور تکمیلی بر خصوصیات عملکردی، فیزیولوژیکی و فیتوشیمیایی بهلیمو در شرایط گلخانه، در قالب طرح کاملاً تصادفی با هفت تیمار ]بدون نور مکمل (Control)، سفید 100% (W100)، آبی 100% (B100)، قرمز 100% (R100)، آبی50%+قرمز50% (B50/R50)، آبی70%+قرمز30% (B70/R30) و آبی30%+قرمز70% (B30/R70) با شدت یکسان 200 میکرومول بر مترمربع بر ثانیه[ در سه تکرار در گلخانۀ دانشکدۀ کشاورزی دانشگاه کردستان صورت گرفت. نتایج تجزیه واریانس دادهها نشان داد که خصوصیات رشدی و عملکردی بهلیمو به طور قابل توجهی تحت تأثیر طیفهای مختلف نور قرار گرفتند؛ به طوریکه اغلب صفات اندازهگیریشده در سطح احتمال یک درصد تحت تاثیر معنیدار تیمارهای اعمالشده قرار گرفتند. نتایج مقایسه میانگین حاکی از آن بود که بیشترین طول برگ (7/78 سانتیمتر)، عرض برگ (2/05 سانتیمتر)، طول ساقه (89/33 سانتیمتر)، وزن تر برگ (18/86 گرم)، وزن تر ساقه (18/15 گرم)، وزن خشک ساقه (8/36 گرم) و سطح برگ (10/69 سانتیمتر مربع) در تیمار B30/R70، تعداد برگ (646) و وزن خشک برگ (9/84 گرم) در تیمار R100، وزن تر ریشه (14/44 گرم) و وزن خشک ریشه (5/96 گرم) در تیمار B100، طول ریشه (32/73 سانتیمتر) در تیمار B50/R50 و شاخص برداشت (62/8 درصد) در تیمار شاهد حاصل گردید. در مقابل، بیشترین محتوای کلروفیل a، b و کل (بهترتیب 0/53، 0/17 و 0/7 میلیگرم بر گرم وزن تر)، و کاروتنوئید (3/19 میلیگرم بر گرم وزن تر) در تیمارهای شاهد و B30/R70 بهدست آمد که از نظر آماری اختلاف معنیداری با هم نداشتند. بیشترین میزان پتانسیل آنتیاکسیدانی (53/45 درصد)، محتوای فنول (0/62 میلیگرم گالیک اسید در گرم بافت تر)، فلاونوئید (0/53 میلیگرم کاتکین در گرم بافت تر)، کربوهیدرات (8/24 میلیگرم گلوکز در گرم بافت تر) و پروتئین (9/96 میلیگرم آلبومین گاوی در گرم بافت تر) به ترتیب در تیمارهای B30/R70، B100، R100، W100 و B50/R50 مشاهده گردید. بیشترین درصد اسانس (1/06 درصد) نیز مربوط به تیمار W100 بود که در مقایسه با تیمار شاهد، 70/96 درصد افزایش داشت. همچنین، تعداد 37 ترکیب ( در تیمارهای R100 و B100) تا 30 ترکیب (در تیمار شاهد) در اسانس شناسایی گردید که در مجموع 100 درصد کل اسانس را تشکیل میدادند. اجزای غالب اسانس در همۀ تیمارها یکسان و شامل ترکیبات لیمونن، 1و8-سینئول، نرال، سیترال، آلفا-آمورفن و کالارن بودند. بیشترین مقدار ترکیبات لیمونن (9/81 درصد)، 1و8-سینئول (2/27 درصد)، نرال (25 درصد)، سیترال (37/54 درصد)، آلفا-آمورفن (6/87 درصد) و کالارن (9/69 درصد) به ترتیب در تیمارهای B70/R30، شاهد، W100 و شاهد، W100، B30/R70 و R100 مشاهده گردید. در نهایت، با توجه به نتایج فوق و بر اساس مهمترین صفات اندازهگیری شده از جمله عملکرد ماده خشک، درصد اسانس و مهمترین اجزای غالب آن (لیمونن، نرال و سیترال)، تیمارهای B30/R70، W100 و B70/R30 به عنوان مطلوبترین طیفها در این پژوهش شناخته شدند.