یکی از انواع جدید ادبیات در دوره ی معاصر رمان است که امروزه پیشرفت های چشم گیری در میان ملت های مختلف داشته است. نجیب کیلانی یکی از رمان نویسان معاصر عرب است که در این زمینه توانایی های فراوانی از خود نشان داده و با خلق آثاری گرانبها، مجموعه ای از عوامل اجتماعی و دینی و سیاسی را که در طول زندگی خود با آنها برخورد کرده، به شکلی قوی و منسجم در قالب رمان گنجانیده است. رمان «الربیع العاصف» و «عذراء جاکرتا» دو اثر از آثار نجیب کیلانی هستند که با جملاتی ساده و روان اهدافی ارزشمند و والا را دنبال می کنند که عبارتند از تعلیم باورهای اصیل دینی و آگاهی قشر جوان و مسلمان جامعه از فسادها و ظلم های موجود در جامعه. این پژوهش به مطالعه ی عناصر داستانی داستان های نوین و چگونگی کاربرد این عناصر در دو رمان «الربیع العاصف» و «عذراء جاکرتا» اشاره دارد و تمامی عناصر را به صورت مستقل مورد بررسی قرار می دهد، البته قدرت همه ی عناصر در یک سطح نیست بلکه دارای شدت و ضعف هایی می باشند. شخصیت های اصلی و فرعی در هر دو رمان با نشان دادن ایستایی و پویایی و همچنین سادگی و پیچیدگی آن ها به زیبایی بکار گرفته شده است و در پرداخت شخصیت ها از هر دو شیوه ی شخصیت پردازی مستقیم و غیر مستقیم استفاده شده است. پیرنگ هر دو رمان پیرنگ بسته و منسجم است و تمامی ارکان پیرنگ به وضوح در داستان قابل مشاهده است. صحنه های هر دو رمان در موقعیت های مختلف و مطابق با نیاز موضوع و جهت انعکاس واقعیت های اجتماعی مدّ نظر نویسنده است. در هر دو رمان از گفتگوهای درونی و بیرونی استفاده شده است، همچنین توصیفات دو رمان ساده و زبان آن ها فصیح و قابل فهم است. بررسی و توجه به این مسائل میزان موفقیت نویسنده و قدرت و جایگاه او را در ادبیات داستانی معاصر نشان می دهد.