این پژوهش به بررسی و مقایسه دو تفسیر برجسته معاصر، یعنی "صفوه التفاسیر" نوشته محمد علی صابونی و "تفسیر نور" اثر دکتر خرّم دل پرداخته است. محورهای اصلی این مقایسه شامل روانی نثر، میزان استفاده از شواهد ادبی، معانی و واژگان قرآنی و همچنین ساختار کلی متن ادبی در هر دو تفسیر میباشد. در تفسیر صفوه التفاسیر، صابونی با در نظر گرفتن دستهبندیهای موضوعی آیات و ایجاد ارتباط معنایی بین آنها، چهارچوبی منظم از مفاهیم قرآنی برای خواننده فراهم میکند. او همچنین با بهکارگیری شیوه ایجاز و پرهیز از اطناب، آیات را به شکل مختصر و مفید ترجمه کرده و نکات بلاغی و آرایههای ادبی موجود در آیات را برجسته مینماید. صابونی به جای تمرکز بر بیان نظرات شخصی خود، بیشتر به تفسیر نظرات مفسران سلف پرداخته و آنها را به شیوهای شفاف و قابل فهم برای خوانندگان ارائه میدهد. در مقابل، دکتر خرّم دل در تفسیر نور با استفاده از روش ترجمه معنایی – تفسیری، سعی میکند که مفاهیم قرآنی را به شکلی ساده و روان توضیح دهد. او از تحلیل صرفی و نحوی واژگان قرآنی بهره میگیرد تا به دقیقترین ترجمه دست یابد. روش او به گونهای است که ابتدا معنای آیه را بهطور ساده و قابل فهم ارائه میدهد و سپس مفاهیم اضافی را برای روشنتر کردن درک آیه در داخل پرانتز بیان میکند. این روش او را قادر میسازد تا مخاطب با هر سطح علمی به راحتی معانی عبارات قرآنی را درک کند. شباهتهای اصلی این دو تفسیر در این است که هر دو نویسنده تلاش میکنند نظرات شخصی خود را به خواننده تحمیل نکنند و با استناد به منابع معتبر، معتبرترین تفسیر را ارائه دهند. با این حال، تفاوت عمده آنها در این است که خرّم دل به تحلیل دقیقتری از جنبههای صرفی و نحوی واژگان قرآنی میپردازد، در حالی که صابونی بیشتر بر جنبههای بلاغی و زیباییشناسی متن قرآنی تمرکز دارد. از سوی دیگر، تفسیر نور به دلیل ایجاز و اختصار در برخی موارد به ترجمه صرف عبارات قرآنی تبدیل میشود، در حالی که صفوه التفاسیر به دلیل انسجام و بخشبندی دقیقتر آیات، فهم بهتری از مفاهیم قرآنی را به مخاطب ارائه میدهد. هر دو تفسیر با وجود اینکه شیوههای متفاوتی در پرداختن به آیات دارند، به گونهای عمل میکنند که خواننده بتواند به درک عمیقتری از مفاهیم قرآنی دست یابد و از نکات بلاغی و نحوی بهرهمند گردد.