در راستای فراخوان اخیر در رابطه با کاربرد روانشناسی مثبتنگر در یادگیری زبان خارجی/دوم، در این مطالعه، از رویکرد تحقیقی همگرای برابر مختلط استفاده شد تا ادراک 223 دانشجوی ایرانی و 209 دانشجوی لهستانی زبان خارجی در مورد مراقبت استاد، سازگاری استاد و دانشجو و مشارکت تحصیلی سنجیده شوند. داده کمی از طریق بکارگیری سه مقیاسی که روایی بین فرهنگی و ساختار عاملی آن ها به ترتیب از طریق آزمون تغییر ناپذیری سنجش و تحلیل عاملی تأییدی بررسی شد، استفاده گردیدند. نتایج مدلسازی معادلات ساختاری که از طریق نرم افرار ام پلاس انجام شد، نشان داد که مراقبت و سازگاری مشارکت تحصیلی دانشجویان لسهتانی و ایرانی را پیشبینی می کنند. برای بررسی برابری هبستگیهای مسیر ساختاری، آزمون آمنیباس والد استفاده شد. همچنین، اختلاف گروه در میانگین عامل مورد آزمایش قرار گرفت که نشان داد دانشجویان ایرانی و لسهتانی تفاوت معناداری در میزان مشارکت تحصیلیشان دارند. نتایج کیفی بدست آمده از مصاحبه با 30 دانشجوی ایرانی و 24 دانشجوی لهستانی که از میان نمونه اولیه انتخاب شده بودند، روابط پیشبینی کننده مراقبت و سازگاری با مشارکت تحصیلی دانشجویان ایرانی و لسهتانی را تایید کرد. با این حال، نتایج کیفی نشان داد که بافت آموزشی و فرهنگی، ادراک دانشجویان را تحت تاثیر قرار داده، که تایید کننده این فرض است که مشارکت تحصیلی حاصل تعامل پویای فاکتورهای فردی و بافت آموزشی است که بررسی نقش هنجارها و ارزشهای اجتماعی فرهنگی، پیشینه تاریخی، عقاید مذهبی و فرهنگ یک کشور به طور کل را برای نیل به مشارکت تحصیلی بالای دانشجویان ضروری می کند.