در سالهای اخیر، نگرانیهای زیست محیطی، آلودگیهای ناشی از سوختهای فسیلی، هزینه بالای انرژی و همچنین توجه به کمبود انرژی بسیاری از کشورهای درحال توسعه و حتی توسعه یافته را با چالش های جدی روبرو کرده است. در حال حاضر، مصرف برق جهانی عمدتا به سوختهای فسیلی و انرژیهای تجدیدناپذیر متکی است که این مسئله باعث شده است بحران انرژیهای فسیلی و آلودگی محیط زیست به دو مسئله حیاتی برای بقا و توسعه جوامع بشری تبدیل شود. بنابراین، کشف یک الگوی جدید تأمین و مصرف انرژی، که باعث ارتقا سطح رفاه زندگی انسان شود، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است؛ به گونه ای که این مسئله سبب شده است در بسیاری از کشورهای در حال توسعه استفاده از شبکههای الکتریکی سنتی با نیروگاههای متمرکز، به ریزشبکه های الکتریکی هوشمند انتقال بیاید. تاکنون تحقیقات متعددی در زمینه برنامهریزی ریزشبکهها با در نظر گرفتن روشهای حل مختلف و توابع هدف گوناگون انجام شده است. بیشتر این پژوهشها مسأله برنامهریزی را با هدف کمینهسازی هزینه ریزشبکه مدلسازی و حل کردهاند. در این پژوهش هدف مکانیابی ریزشبکه با در نظر گرفتن برنامههای پاسخگویی تقاضا و همچنین کاهش انتشار گازهای آلاینده است. یک مدل ریاضی برای مکانیابی و ظرفیتسنجی ریزشبکههای مبتنی بر منابع تجدیدپذیر ارائه شده است که مدل پیشنهادی بر روی یک ریزشبکه نمونه اعمال شده و کارآیی آن مورد ارزیابی قرار میگیرد. با در نظر گرفتن سناریوهای مختلف، مسأله مکانیابی و ظرفیتسنجی تولید پراکنده (DG) حل میشود. منظور از اصطلاح تولید پراکنده، تولید برق در نزدیکی محل مصرف آن است که در تقابل با تولید متمرکز است. در فناوری تولید پراکنده از هر دو منبع انرژیهای تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر محلی در دسترس میتوان برای تولید انرژی استفاده کرد. بر اساس نتایج بدست آمده میتوان گفت که مکانیابی ریزشبکه از طریق نصب منابع در مکان بهینه و با ظرفیت بهینه، تمام معیارهای فنی و اقتصادی ریزشبکه را بهبود میبخشد و بیان می کند که حرکت به سمت طراحی و احداث ریزشبکههای مبتنی بر منابع تجدیدپذیر هم از نظر اقتصادی و هم از نظر زیست محیطی، یک ضرورت محسوب میشود و به صورت همزمان برای تولید کنندگان، بهرهبرداران و مصرفکنندگان انرژی مفید خواهد بود.