هدف متولی صنعت برق تأمین انرژی الکتریکی موردنیاز مشترکین به صورت ایمن و بدون وقفه، تضمین دسترسپذیری انرژی و سازگاری هر چه بیشتر شبکه با محیط زیست میباشد. با توجه به مشکل بودن ذخیرهسازی انرژی در ابعاد وسیع، برنامهریزی توسعه در افقهای زمانی بلندمدت نقش اساسی در دستیابی به اهداف متولی صنعت برق دارد. در این راستا، پیکربندی اصولی شبکهی توزیع و انتخاب صحیح تجهیزات موجب میگردد که تأمین توان الکتریکی مورد تقاضا به شکل مفید و مطلوب انجام شود. در مقابل، بهکارگیری تجهیزاتی مانند فیدرها و ترانسفورماتورهای توزیع و همچنین مولدهای مقیاس کوچک با ظرفیت نامناسب و غیر بهینه، موجب اتلاف سرمایه و هدر رفتن منابع میگردد که کاهش بازدهی در بهرهبرداری از شبکههای توزیع را در پی خواهد داشت. در این میان، تخمین ضرایب همزمانی مشترکین، یکی از ارکان اصلی برنامهریزی توسعه به شمار میرود و نقش تعیینکنندهای در مدیریت سیستمهای توزیع انرژی الکتریکی ایفا مینماید. طبق تعریف IEC ضریب همزمانی به معنای نسبت حداکثر تقاضای بار مصرفی گروهی از وسایل مصرفکننده یا مشترکین در یک بازهی زمانی مشخص به مجموع مقادیر حداکثر تقاضای بار مجزای آنها در همان بازهی زمانی است. به دلیل غیرهمزمان بودن وقوع حداکثر مقدار بار مصرفی مربوط به هریک از مشترکین زیرمجموعه، اوج بار مجموعه همواره کمتر از مجموع حداکثر مقدار بار مصرفی مشترکین موجود در آن میباشد. به عبارت دیگر ضریب همزمانی دارای مقداری کمتر از یک میباشد. تعیین ضرایب همزمانی با دقت کافی در شرایط مختلف و با درنظرگرفتن شاخصهای محیطی و الگوهای مصرف انرژی به دست آمده از تحلیل رفتار مصرفکنندگان مختلف، منجر به آمادگی متولی صنعت برق جهت برآورد دقیق ظرفیتها و در نتیجه انتخاب تجهیزات با ظرفیت مناسب و افزایش دقت در مدیریت شبکههای توزیع میگردد. بر این اساس، دستیابی به یک مدل ریاضی جهت تعیین دقیق ضرایب همزمانی ضروری به نظر میرسد.