بینامتنی یکی از گرایشات نقد جدید به شمار میرود که از تعامل میان متون بحث میکند. در این رویکرد نقدی که در زبان عربی به «التناصّ» شهرت دارد، متن از لحاظ ارتباطی که با متنهای دیگر دارد مورد بررسی قرار میگیرد، چرا که بر اساس این نظریه هیچ متنی مستقل نبوده، بلکه فراخوانی از متون دیگر است. گرچه نظریه بینامتنی اشتراکات فراوانی با اصطلاحات بلاغت قدیم عربی از جمله اقتباس، تضمین، سرقات و... دارد، اما ناقدان معاصر تفاوتهایی بین آنها قائلند. یکی از حوزههای بینامتنی، «بینامتنی دینی» است که منظور از آن تداخل متنهای دینی منتخب از قرآن کریم، احادیث نبوی، شخصیتها، حوادث، احکام و مفاهیم دینی با متن اصلی است به گونهای که این متون با ساختار متن اصلی هماهنگ بوده و هدف فکری یا هنری یا هردو را با هم ایفا کنند. در این پژوهش تلاش میشود با استفاده از روش توصیفی و شیوه تحلیل محتوا و بر اساس نظریه بینامتنی، بینامتنی دینی در رمان «عمالقه الشمال» نجیب کیلانی مورد بررسی قرار گیرد. این پژوهش با تبیین موارد بینامتنی دینی در رمان به این نتیجه رسیدهاست که نجیب کیلانی در این رمان، آیات قرآن و احادیث نبوی را به صورت صریح و ضمنی و داستانهای قرآنی و حوادث تاریخ اسلام را تنها به صورت ضمنی و غیر مستقیم به کار برده است.